ثبت نام
/
ورود
انجمن شعر، ادبیات فارسی
178 دنبالکننده
تازه ها
متن شعر زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست از دکتر ژ
تمام ناتمام من با تو تمام میشود
کجاست بدانی چگونه دل فسرده رفیق منم دگر به تنم زخ
بهار ........
آن نه زلف است و بناگوش که روز است و شب است
درمان نخواستم ز تو من درد خواستم یک درد ماندگار،
گویند بهشت است همان راحت جاوید جایی که به داغی ن
صورتگرِ نقاشم هر لحظه بتي سازم
مهدی قربانی ثمین
در میکده دوش، زاهدی دیدم مست
ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم
می کِشی دست نگارم را کمی آهسته تر می بَری دار و