کجاست بدانی چگونه دل فسرده رفیق منم دگر به تنم زخم عشق خورد...

کجاست بدانی چگونه دل فسرده رفیق منم دگر به تنم زخ
کجاست بدانی چگونه دل فسرده رفیق
منم دگر به تنم زخم عشق خورده رفیق

تمام فکروخیالم، چنان پریشان است
که حال وحواس مراطلسم کرده رفیق

یکی نبود بگوید، آهای چه غم داری
چگونه غصه تورا بهم فشرده رفیق

کنون که گوشه نشین گشتم وزدردمینالم
چه خوش خیال نداند، دلی که مرده رفیق

خیال باطل من ، که شعرعشق میخواند
نشسته واژ های غمم شمرده رفیق

مرابه شوروشوق عشق چه حاجتم باشد
شکسته ام دگرهمچوشیشه خرده رفیق

http://atashziba89.blogfa.com/ شاعر "کریم لقمانی "