چه فكر ميكني جهان چو ابگينه شكسته ايست كه سرو راست هم در او...

چه فكر ميكني جهان چو ابگينه شكسته ايست كه سرو راس
چه فكر ميكني
جهان چو ابگينه شكسته ايست
كه سرو راست هم در او
شكسته مينمايد
چنان نشسته كوه
در كمين اين غروب تنگ
كه راه
بسته مينمايدت
زمان بيكرانه را تو با شمار گام عمر ما مسنج
به پاي او دمي است اين درنگ درد و رنج
بسان رود كه در نشيب دره سر به سنگ ميزند
رونده باش
اميد هيچ معجزي ز مرده نيست
زنده باش

هوشنگ ابتهاج

#هوشنگ_ابتهاج #سایه