چون سرانجام بجایی نرسیدن باید

چون سرانجام بجایی نرسیدن باید چند از این شاخ به آن شاخ پریدن باید باده تا شام ابد داروي درد خرد است جان من پند حکيم است و شنيدن بايد کسوت پاک اگر آنهمه بايد با کبر در همين جامه ي آلوده خزيدن بايد سالها پند بلب دم ز کرامات زديم بنگر امروز چه هستيم که ديدن بايد سر کشي ها مکن اي مست که اين ميکده را سقف کوتاه چو بستند خميدن بايد گاه ساقي چو برد نوبت ما را از ياد به ادب در قدمش رو که دويدن بايد يار ما تا برهش سر نرود دل ندهد اين مقامي است که با جامه دريدن بايد اينقدر جوش مزن اي دل سرگشته ز هجر سعي بگذار که اينجا طلبيدن بايد صدق از عشق بجو اي همه پرهيز و ورع جرعه اي نيز از اين باده چشيدن بايد معينی کرمانشاهی #معینی_کرمانشاهی