چون زخم تازه دوخته از خون لبالبم ای وای اگر بشکوه شود آشنا ...

چون زخم تازه دوخته از خون لبالبم ای وای اگر بشکوه
چون زخم تازه دوخته از خون لبالبم
ای وای اگر بشکوه شود آشنا لبم

بيدردی آورد همه قول طرب مسنج
گاهی بحال گوئی دل ميگشا لبم

بستی لبم ز شکوه و ذوق ادب شناخت
هر موی من ادا کند اين شکر با لبم

بگذشت عمر و گفت وشنو با تو رونداد
اي بی نصيب گوشم وای بی نوا لبم

صد بار لب گشودم و بر کس نريختم
آنها که موج ميزند از سينه تا لبم

لب وعده کرده بود که گويد غمم بدوست
وقتست اگر بوعده نمايد وفا لبم

در دل گذشت يار و فرو ريختم بدل
پيغامها که داشت نهان از صبا لبم

اقرار کن که سنگدلم بعد از آن اگر
لب واکنم بشکوه ، بدندان بخالبم

عرفی بترهات زن آتش که جاودان
ماند گرسنه گوشم و باشد گدا لبم

"عرفی شیرازی"

#عرفی_شیرازی