در مراسم سوگ پدرم در بی‌قراری‌ها پسرخاله‌ی بزرگم که او هم ا...

در مراسم سوگ پدرم در بی‌قراری‌ها پسرخاله‌ی بزرگم
در مراسم سوگ پدرم، در بی‌قراری‌ها پسرخاله‌ی بزرگم که او هم اکنون نیست، کنار من و‌خواهرم امد و گفت:
پدرتون مرد بزرگی بود و خداوند بسیار دوستش می‌داشت، نه فقط به خاطر تمام‌خصلتهای خوب بشری که داشت، بلکه چون داغ عزیز هم ندید….
.
از دیشب که این عکس را دیدم
از دیشب که با عمو هژیر حرف زدم
احساس می‌کنم
بی‌خاصیت‌ترین
بی‌جَنَم‌ترین
بی‌وجودترین آدم روی زمینم….
من که در این دوران دوساله‌ی سیاه جز مدیریت خودم و خانواده‌ام کاری ازم برنمی‌آمده از دیدن این عکس آرزوی مرگ کرده‌ام، ای شمایانی که مسئول مستقیم هستین هنوز بلوف می‌زنید و یاوه می‌گویید و راست راست همگی‌تان با عزیرانتان راه می‌روید و به ما جماعت ناتوان می‌خندین؟!
.
این قاب به تلخی به یادگار ماند از روزگاری که با سهل‌انگاری، با بی‌مسئولیتی مدیران، با نداشتن تعهد اجتماعی مردم، با افراطی‌گری در سوگ و عزا و مذهب و جشن و سفر و ….
روزی حداقل ۶۰۰ بار این لحظه تجربه می‌شود و ما فقط شاهد برخی از آنها هستیم…
.
اگر واکسن زودتر وارد میشد و همچنان بشود
اگر واکسیناسیون مدیریت بهتر می‌داشت و داشته باشد
نباید
نباید
نباید
والدی به خاطر #کرونا داغ فرزند می‌دید/ببیند…
.
اگر به تعداد انگشتان دستم انسان شریف و نجیب و عزیز بشناسم بی‌گمان زویا جان(زویا امامی) و عمو هژیر نازنینم( کاظم هژیرآزاد) دو تن از آن‌ها هستند…
عمو هژیر کسی که وجودش هرجایی باشه یعنی نعمت و آرامش… یعنی معرفت و‌شرافت…

این غربت
این تنهایی
این ناتوانی در سوگ
این کمر خمیده
این بهت بر پیکر بی‌جانِ ( آرمان)
نباید
نباید
برای هیچ پدری، چه رسد او اتفاق می‌افتاد…

تصویرش را برای شرمندگی آنان که باید ثبت کنید نه حاشیه دیگر!

از خشم
از اندوه آنقدر لبریزم که ….
ولی باید بمانم
باید بمانیم
تا عدالت خداوند ‌و کائنات را در برابر مجرمین این کشتار ببینم/ ببینیم.

این روزها که مدام سوگوار و داغ‌دار می‌شویم به حرف پسرخاله‌ی آسمانیم فکر می‌کنم و از خودم می‌پرسم :
آیا خدا ما را دیگر دوست ندارد؟!!!
.

زویا جان، عمو هژیر و آرش جان با تمام قلب و جانم لحظه لحظه با شما هستم…
.
نهم شهریور ۴۰۰ سیاه
#کشتار_کرونا
#آرمان_هژیر_آزاد
#کاظم_هژیز_آزاد
#الهام_پاوه_نژاد

اینستاگرام Elham Pavehnejad