کار من و دل تا به ابد ساز نگردد

"رو به حرم " کار من و دل تا به ابد ساز نگردد امید اگر رفت دگر باز نگردد یک عمر مرا برد از این کوی به آن کوی کس پیرو این رند هوس باز نگردد هر راه که رفتیم ، رسیدیم به بن بست پایان ره عشق جز آغاز نگردد گل سینه نشان داد به دستان و ندانست کاین هرزه درا محرم هر راز نگردد بی خود مزن ای دست حرامی به دلم مشت این پنجره جز رو به حرم باز نگردد ما را مفریبید به این پرده صد رنگ هر باغچه جولانگه شهباز نگردد یک آخ نگفتند شهیدان ره عشق تا قاتلشان رنجه به آواز نگردد بشکست ، نه ، له کرد فلک بال و پرم را چندان که دگر راهی پرواز نگردد ذرات جهان از ازل اوصاف تو گویند هر چند که وصف تو به ایجاز نگردد ای چرخ مکن عشوه از این بیش که ارفع پابند تو بدکاره طناز نگردد #ارفع_کرمانی #سید_محمود_توحیدی