ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی چه شرابی به تو دادند که ...
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر و خاموش شدی
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقّت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه ، زبان بودی و دلها همه گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی
خلق را گرچه وفا نیست ولیکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
استاد شهریار
#شهریار
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر و خاموش شدی
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقّت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه ، زبان بودی و دلها همه گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی
خلق را گرچه وفا نیست ولیکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
استاد شهریار
#شهریار