… صبح زودِ دیروز به وقت بالا رفتن از کوه دیدمش پشت به ما ن...
…
صبح زودِ دیروز
به وقت بالا رفتن از کوه
دیدمش
پشت به ما نشسته بود
رو به کوه
مشغول چیدن میزش بود
سرحوصله و با سلیقه
…
به وقت پایین آمدن
باز دیدمش
همچنان پشت به ما
رو به کوه
روی میزِ ضیافت اش
دو استکان کمر باریک دست نخورده
نه خود چای نوشیده بود
نه نفر دوم آمده بود
مرد و نان و قند و توت و خرما ،سماور و چای
ساعت ها نشسته به انتظار…
تصویر غریبی بود
در دلم گفتم
کاش جواب این انتظار ، دیدار دوباره باشد
کاش آن ضیافت ِدو نفره تکمیل شود
کاش زنده باشد
کاش خوب باشد
کاش بیاید
کاش دیر نشده باشد
…
✨
اینستاگرام Ghazal.shakeri.official
صبح زودِ دیروز
به وقت بالا رفتن از کوه
دیدمش
پشت به ما نشسته بود
رو به کوه
مشغول چیدن میزش بود
سرحوصله و با سلیقه
…
به وقت پایین آمدن
باز دیدمش
همچنان پشت به ما
رو به کوه
روی میزِ ضیافت اش
دو استکان کمر باریک دست نخورده
نه خود چای نوشیده بود
نه نفر دوم آمده بود
مرد و نان و قند و توت و خرما ،سماور و چای
ساعت ها نشسته به انتظار…
تصویر غریبی بود
در دلم گفتم
کاش جواب این انتظار ، دیدار دوباره باشد
کاش آن ضیافت ِدو نفره تکمیل شود
کاش زنده باشد
کاش خوب باشد
کاش بیاید
کاش دیر نشده باشد
…
✨
اینستاگرام Ghazal.shakeri.official
