قربان شد تا قربانی شود هوای نفس عید آمد تا لبخند بماند و خا...

قربان شد تا قربانی شود هوای نفس عید آمد تا لبخند
قربان شد تا قربانی شود هوای نفس....
عید آمد تا لبخند بماند و خانه بسازد در دلی که نفسش را قربانی کرده.....
اما قسم به چهارگوشه ی مشکی پوشی که خانه ی حضرت یار است و امید دل‌های بی قرار....
قسم به کلام صاحب خانه، امسال...
چاقو در دستان ابراهیم ماند و خون بشر ریخته شد....
گوسفندان به حال تشنه لبانی که بدون آب، قربانی شدند، گریستند ....
گناهش بماند به پای بنده ای که عید بندگی را عزای دسته جمعی کرد ....
دوست!
مردم تشنه اند....
آن هم هزاران سال پس از هاجر....
و هیچ چشمه ی زمزمی هم برایشان راه نجات نگشوده....
خون ریختن بس نیست؟
بیا از رگ های بریده شده ی به ناحق عذرخواهی کنیم و امسال به جای چاقو ، بیل دست بگیریم و نهال محبت بکاریم.....
شاید چند سال بعد ، عید قربان که بشود، همین جنگلهایی که بشر به نشانه ی اعتراض به خون ریختن و جنگ کاشته، خود سبب باران شود....
کجاست راه نجات؟
عیدتان مبارک
.

اینستاگرام Dr. Raha Radfar