رفیقم بود،آرایشگر حاذقی بود،متولدشصت وچهار،سالها بودمیرفتم...

رفیقم بود،آرایشگر حاذقی بود،متولدشصت وچهار،سالها
رفیقم بود،آرایشگر حاذقی بود،متولدشصت وچهار،سالها بودمیرفتم پیشش
دوست شده بودیم ،کارش که تمام میشد مینشستیم کنار هم گپ میزدیم قهوه میخوریم
دو بار هم رفتم به خانه اش در میدان هفت تیر،موهایم را رنگ میکرد
دیگر ندیدمش ،عکسهایش را میدیدم با عشقش ،
ازدواج کرد،عاشقانه هایش را میخواندم که برای همسرش مینوشت.عروسی اش را در پیامی تبریک گفتم ،باردار شده بود عکسهایش را میدیدم
امروز صبح شنیدم با بچه ی شش ماهه ی درون شکمش از این دنیا پرکشیده بر اثر کرونا ،جهان پیش چشمهایم سیاه شد درست مثل رنگ مویی که همیشه بر سرم میگذاشت سیاهِ سیاهِ سیاه
مرگ در یک قدمیست

اینستاگرام Roya Mirelmi