ثبت نام
/
ورود
محدودشده
2 دنبالکننده
تازه ها
کار شعر را نه پایانی است و نه ابتدایی و شاعر چون
جهاندخت جان تو تمام نمی شوی برای من چرا که شروعی
برای فائزه و یزدان دو نگارنده ی جوان و خوش قریحه
هر که ناموخت از گذشتِ روزگار نیز ناموزد ز هیچ آمو
از دست هیچ کس کاری ساخته نیست وقتی آسمان قصد باری
حکایت باران بی امان است این گونه که من دوستت می د
تئاتر شهر شب بازیگر photo by rouhollah_hz_artwor
نوری که از سوی تو نیاید ظلمتی دیگر است ادونیس ا
برای خود قصری ساخته ام با نسیم با دانه های برف و
به درخت گفتم با من از خدا بگوشکوفه داد عکس از فهی
شب همیشه به تمامی شب نیست چرا که من میگویم چرا ک
سپاسگزار خداوند باشیم که خورشید را خیلی بالاها در