برايت شانه اى بودم ولى حالا زمين گيرم

برايت شانه اى بودم ولى حالا زمين گيرم   نترسيدم ا
برايت شانه اى بودم ولى حالا زمين گيرم
نترسيدم ازين بحران خودم محكوم تغييرم

نگاهت را نگير از من كه از اين درد بيزارم
مرا ديگر نمى خواهى و تنهاييست تقديرم

گناهم را نمى دانم چرا از چشمت افتادم
تو شايد خسته اى اما، من از اين زندگى سيرم

همين امروز در عكسى تو را از خود جدا كردم
به قابى كهنه مى مانم نمى گنجى به تصويرم

من آن خواب زنى هستم كه باورهاش چپ باشد
كه قابل نيست توضيحش چه باشد فهم تعبيرم

مراقب باش من رفتم اگرچه عاشقت هستم
نباشى بى تو هر لحظه هزاران بار ميميرم...

نسیم عطایی

#نسیم_عطایی