صبا به لرزش تن سیم تار را مانی
صبا به لرزش تن سیم تار را مانی
به بوی نافه سر زلف یار را مانی
به گوش یار رسان شرح بیقراری دل
به زلف او که دل بیقرار را مانی
در انتظار سحر چون من ای فلک همه چشم
بمان که مردم چشمانتظار را مانی
سری به صخرۀ زانوی غم بزن ای اشک
که در سکوت شبم آبشار را مانی
به پای شمع مه از اشک اختران ای چرخ
کنار عاشق شبزندهدار را مانی
ز سیل اشک من ای خواب من ندیده هنوز
چه بستری تو که دریاکنار را مانی
استاد شهریار
گذشتی ای مه ناسازگار زودگذر
که روزهای خوش روزگار را مانی
مناز اینهمه ای مدعی به صحبت یار
که پیش آن گل نورسته، خار را مانی
امان نمیدهی ای سوز غم به ساز دلم
بیا که گریۀ بیاختیار را مانی
غزال من تو به افسون، فسانه در همه شهر
ترانۀ غزل شهریار را مانی
نوید نامهات ای سرو سایهپرور من
بگو بیا که نسیم بهار را مانی
استاد هوشنگ ابتهاج
#هوشنگ_ابتهاج #شهریار
به بوی نافه سر زلف یار را مانی
به گوش یار رسان شرح بیقراری دل
به زلف او که دل بیقرار را مانی
در انتظار سحر چون من ای فلک همه چشم
بمان که مردم چشمانتظار را مانی
سری به صخرۀ زانوی غم بزن ای اشک
که در سکوت شبم آبشار را مانی
به پای شمع مه از اشک اختران ای چرخ
کنار عاشق شبزندهدار را مانی
ز سیل اشک من ای خواب من ندیده هنوز
چه بستری تو که دریاکنار را مانی
استاد شهریار
گذشتی ای مه ناسازگار زودگذر
که روزهای خوش روزگار را مانی
مناز اینهمه ای مدعی به صحبت یار
که پیش آن گل نورسته، خار را مانی
امان نمیدهی ای سوز غم به ساز دلم
بیا که گریۀ بیاختیار را مانی
غزال من تو به افسون، فسانه در همه شهر
ترانۀ غزل شهریار را مانی
نوید نامهات ای سرو سایهپرور من
بگو بیا که نسیم بهار را مانی
استاد هوشنگ ابتهاج
#هوشنگ_ابتهاج #شهریار