با خودم گفتم اگر که بخت باشد یاورم

با خودم گفتم اگر که بخت باشد یاورم
با خودم گفتم اگر که بخت باشد یاورم
دست همت می گشایم تا به دستش آورم

هیچ کس تنهایی جان مرا باور نداشت
تا نمی‌کردند چشمان سیاهت باورم

من که عمری روز و شب درگیر بودم با جهان
گر بخواهی می‌توانم از خودم هم بگذرم

عشق را چون پیشه کردم از نگاه مست تو
با قناعت پر شود فردای دیگر ساغرم

عمر کوتاه است باید زود راهی شد عزیز
شاید این بدرود هم باشد کلام آخرم

علی رضا جعفری........http://khsh7070.blogfa.com/