طَرَب که از تو نباشد، بیات می گردد بیار جام که جان آمدم ز ع...

طَرَب که از تو نباشد، بیات می گردد بیار جام که جا
طَرَب که از تو نباشد، بیات می گردد
بیار جام که جان آمدم ز عشقِ بیات!

در این بیت مولوی از تعبیرِ زیبای *عشقِ بیات* سخن گفته است؛ یعنی عشقی که کهنه می شود و طراوت و تازگی خود را از دست می دهد.

به نظر مولوی هر عشقی، غیر از عشقِ خدا دیر یا زود بیات می شود و دیگر نمی تواند شور و شوقی در عاشق ایجاد کند. یکی از نشانه های عشق حقیقی آن است که دم به دم تازه شود و هر لحظه آن مانندِ لحظه نخستِ رویشِ عشق، سرشار از هیجان های عظیم و شورهای خیره کننده است و این درست به شخصیتِ محبوب بستگی دارد.

معشوق هایی که جمالشان فانی و زودگذر است و پیری و بیماری و انواعِ آفات طبیعی آن را تهدید می کند و از سوی دیگر بی حال و ملول و خسته و خشمگین می شوند و غنا و عمقی در شخصیت شان نیست، معمولا بعد از وصال، خیلی زود تکراری و روزمره و بی مزه می شوند و هیچ حس و حالِ عمیق و شورانگیزی را در عاشق پدید نمی آورند، اما خداوند مهربان از همه این کاستی ها و عیب ها بری است و آنقدر کمال و جمال دارد که هیچ گاه کهنه و تکراری نمی شود.

🔸️ مولوی در پایانِ داستان پادشاه و کنیزک در مثنوی، درباره همین موضوع چنین می گوید:

🌸عشقِ زنده در روان و در بصر
هر دمی به تازه تر

عشق آن زنده گزین که باقی است
کز شرابِ جان فزایت ساقی است

عشق آن بگزین که جمله انبیا
یافتند از عشق او کار و کیا

#مثنوی شریف