به یادت هست آن روزی که از یاد تو می رفتم؟ که ب...

به یادت هست آن روزی که از یاد تو می رفتم که با چش
به یادت هست آن روزی که از یاد تو می رفتم؟
که با چشمان پر اشکم، تو را بدرود می گفتم!

فراموشی گرفتم تا تو را در دل بمیرانم
دلیلش چیست دل سنگم؟ دلیلش را نمیدانم

به جای تو به این دیوار، گاهی تکیه میکردم
و گاهی اشک،گاهی خون، برایت گریه میکردم

تو اصلا هیچ میدانی که آیا درد یعنی چه؟
که زخم کاری از دستان یک نامرد یعنی چه؟

به چشمانت قسم خوردم که چشم از عشق بردارم
ولی دست از خیالاتم که هرگز بر نمی دارم

تو آیا مثل من هرشب به مرگت فکر میکردی؟
به زیر لب، تو نامم را به سختی ذکر می کردی؟

هوای کوچه بارانیست، سرما در کمنیت هست
بیا تا ها کنم دستت، همه دارایی ام این است

من از جام غزل لبریز و از مستی دگر سیرم
کمی هم شوکرانم باش، تا اینگونه می میرم

شاعر : حسین حیدری “رهگذر”http://atashziba89.blogfa.com/?