ناز کردی با دلم گفتی غزل گویت شوم ساز ناکوکی ...

 ناز کردی با دلم گفتی غزل گویت شوم ساز ناکوکی نزن
ناز کردی با دلم گفتی غزل گویت شوم
ساز ناکوکی نزن باید که پی جویت شوم

عطر گیسوی تو از فرسنگها در من رهاست
روسری واکرده ای تا محو گیسویت شوم؟

لحظه لحظه با تو بودن آرزوی هر شبم
رخصتی ای مهربان در گیر آهویت شوم

همچو پروانه شبی پرواز کن تا خانه ام
بازکن آغوش چندی غرق بازویت شوم

ساحره،در لحظه هایم نور می پاشی که من
مات و مبهوت تو و آن چشم جادویت شوم

چشم تو صدها غزل دارد فقط چشمک بزن
"عندلیب"است و غزل قربان ابرویت شوم ????????http://khsh7070.blogfa.com/?