به مناسبت اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی شیراز...
به مناسبت اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی شیرازی
امروز سالروز درگذشت شیخ اجل سعدی است. کوروش کمالی سروستانی، سعدی شناس معاصر درباره این شاعر میگوید: سعدی به دو دلیل استاد سخن لقب گرفته است؛ ا:ول فرم کلام، زبان، زیباییشناسی و استفاده حکیمانه از عناصر فرهنگی روزگار او که آمیزهای از فرهنگ ایران باستان، قرآن و حدیث، دانشگاه آن روزگار (که عمدتا به زبانهای هندی و یونانی و عربی) بوده، نبوغ خود او و فضای اجتماعی- فرهنگی شهر شیراز از جمله عواملی هستند که باعث میشوند سعدی را استاد سخن بدانیم. به نوشته قریب به اتفاق كرونیكلرها ، مشرفالدین مصلح ابن عبدا... ــ سعدی شیرازی ــ نهم دسامبر سال ۱۲۹۲ میلادی در زادگاه خود شهر باستانی شیراز وفات یافته است.
یكی ــ دو تن دیگر در گذشت سعدی را سال ۱۲۹۰ میلادی ذكر كرده و نوشته اند كه وی به سال ۱۲۱۰ میلادی در شیراز به دنیا آمده بود. او كه درنوجوانی شیراز را برای ادامه تحصیل در نظامیه بغداد ( دانشكده ای كه خواجه نظام الملك توسی ساختهبود) ترك كرده بود تاسال ۱۲۵۶ (۴۶ سالگی) به زادگاه خود بازنگشت و در این مدت از عراق امروز ، سوریه قدیم (شامل لبنان ) ، مصر ، حجاز و قسمتهایی از آناتولی دیدار كرد و در طرابلس لبنان به دست صلیبیون اسیر شد كه اورا به نوشته خودش« به كارگل بداشتند » یعنی عملگی در ساختن بنا به او تحمیل شده بود ، كه در اینجا توسط یك تاجر باز خرید و آزاد شد. سعدی كه این نام او از اسم سعد ابن زنگی حكمران وقت فارس گرفته شده است در سال ۱۲۵۷ بوستان كه عمدتا نثر است و سال بعد گلستان را كه غالبا نظم است به پایان رسانید. نظم و نثر سعدی كه تا آن زمان چنین سبك و روشی سابقه نداشت فصاحت زبان فارسی را به اعلا درجه رسانید .این استاد سخن فارسی نثری روان و شیرین دارد. حكایات و ابیات سعدی آكنده از پند و اندرز برای اصلاح مردمان است.
سعدي راوي زبان فارسي
زبان فارسی بعد از فردوسی که کاخ بلندی را سامان داد و عرصهای برای زبان فارسی گشود، تا حدودی به عربگرایی و مغلقگویی دچار شد. سعدی در قرن هفتم به گونهای دیگر زبان فارسی را بازآفرینی و از امکاناتی که این زبان داشت به گونهای استفاده کرد که به قول شادروان فروغی: امروز ما به زبان سعدی سخن میگوییم و گلستان سعدی به عنوان یکی از کتابهای موثری است که از قرن هشتم تا سیزدهم نزدیک به 72 گلستان واره به تقلید از او نگاشته شد که از آن جمله نگارستان جامی است. رئیس مرکز سعدی شناسی گفت: سعدی، شیرازهبند مکتب ادبی شیراز بود و حافظ ارتقا دهنده آن مکتب. به قول خیلی از حافظ شناسان از جمله استاد بهاءالدین خرمشاهی: شاید اگر سعدی نبود حافظ به این صورت شکل نمیگرفت. یعنی وامداری حافظ به سعدی در غزل از نظر حافظ پژوهان غیر قابل انکار است.
نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی
که به دوستان یک دل سر دست برفشانی
دلم از تو چون برنجد که به وهم درنگنجد
که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی
نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو
که به تشنگی بمردم بر آب زندگانی
غم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم
تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانی
عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم
عجب است اگر بسوزم چو بر آتشم نشانی؟
دل عارفان ببردند و قرار پارسایان
همه شاهدان به صورت تو به صورت و معانی
نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
اگرت به هر که دنیا بدهند حیف باشد
و گرت به هر چه عقبی بخرند رایگانی
تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیری
عوض تو من نیابم که به هیچ کس نمانی
نه عجب کمال حسنت که به صد زبان بگویم
که هنوز پیش ذکرت خجلم ز بی زبانی
مده ای رفیق پندم که نظر بر او فکندم
تو میان ما ندانی که چه میرود نهانی
مزن ای عدو به تیرم که بدین قدر نمیرم
خبرش بگو که جانت بدهم به مژدگانی
بت من چه جای لیلی که بریخت خون مجنون
اگر این قمر ببینی دگر آن سمر نخوانی
دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد
نه به وصل میرسانی نه به قتل میرهانی
#سعدی
امروز سالروز درگذشت شیخ اجل سعدی است. کوروش کمالی سروستانی، سعدی شناس معاصر درباره این شاعر میگوید: سعدی به دو دلیل استاد سخن لقب گرفته است؛ ا:ول فرم کلام، زبان، زیباییشناسی و استفاده حکیمانه از عناصر فرهنگی روزگار او که آمیزهای از فرهنگ ایران باستان، قرآن و حدیث، دانشگاه آن روزگار (که عمدتا به زبانهای هندی و یونانی و عربی) بوده، نبوغ خود او و فضای اجتماعی- فرهنگی شهر شیراز از جمله عواملی هستند که باعث میشوند سعدی را استاد سخن بدانیم. به نوشته قریب به اتفاق كرونیكلرها ، مشرفالدین مصلح ابن عبدا... ــ سعدی شیرازی ــ نهم دسامبر سال ۱۲۹۲ میلادی در زادگاه خود شهر باستانی شیراز وفات یافته است.
یكی ــ دو تن دیگر در گذشت سعدی را سال ۱۲۹۰ میلادی ذكر كرده و نوشته اند كه وی به سال ۱۲۱۰ میلادی در شیراز به دنیا آمده بود. او كه درنوجوانی شیراز را برای ادامه تحصیل در نظامیه بغداد ( دانشكده ای كه خواجه نظام الملك توسی ساختهبود) ترك كرده بود تاسال ۱۲۵۶ (۴۶ سالگی) به زادگاه خود بازنگشت و در این مدت از عراق امروز ، سوریه قدیم (شامل لبنان ) ، مصر ، حجاز و قسمتهایی از آناتولی دیدار كرد و در طرابلس لبنان به دست صلیبیون اسیر شد كه اورا به نوشته خودش« به كارگل بداشتند » یعنی عملگی در ساختن بنا به او تحمیل شده بود ، كه در اینجا توسط یك تاجر باز خرید و آزاد شد. سعدی كه این نام او از اسم سعد ابن زنگی حكمران وقت فارس گرفته شده است در سال ۱۲۵۷ بوستان كه عمدتا نثر است و سال بعد گلستان را كه غالبا نظم است به پایان رسانید. نظم و نثر سعدی كه تا آن زمان چنین سبك و روشی سابقه نداشت فصاحت زبان فارسی را به اعلا درجه رسانید .این استاد سخن فارسی نثری روان و شیرین دارد. حكایات و ابیات سعدی آكنده از پند و اندرز برای اصلاح مردمان است.
سعدي راوي زبان فارسي
زبان فارسی بعد از فردوسی که کاخ بلندی را سامان داد و عرصهای برای زبان فارسی گشود، تا حدودی به عربگرایی و مغلقگویی دچار شد. سعدی در قرن هفتم به گونهای دیگر زبان فارسی را بازآفرینی و از امکاناتی که این زبان داشت به گونهای استفاده کرد که به قول شادروان فروغی: امروز ما به زبان سعدی سخن میگوییم و گلستان سعدی به عنوان یکی از کتابهای موثری است که از قرن هشتم تا سیزدهم نزدیک به 72 گلستان واره به تقلید از او نگاشته شد که از آن جمله نگارستان جامی است. رئیس مرکز سعدی شناسی گفت: سعدی، شیرازهبند مکتب ادبی شیراز بود و حافظ ارتقا دهنده آن مکتب. به قول خیلی از حافظ شناسان از جمله استاد بهاءالدین خرمشاهی: شاید اگر سعدی نبود حافظ به این صورت شکل نمیگرفت. یعنی وامداری حافظ به سعدی در غزل از نظر حافظ پژوهان غیر قابل انکار است.
نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی
که به دوستان یک دل سر دست برفشانی
دلم از تو چون برنجد که به وهم درنگنجد
که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی
نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو
که به تشنگی بمردم بر آب زندگانی
غم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم
تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانی
عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم
عجب است اگر بسوزم چو بر آتشم نشانی؟
دل عارفان ببردند و قرار پارسایان
همه شاهدان به صورت تو به صورت و معانی
نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
اگرت به هر که دنیا بدهند حیف باشد
و گرت به هر چه عقبی بخرند رایگانی
تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیری
عوض تو من نیابم که به هیچ کس نمانی
نه عجب کمال حسنت که به صد زبان بگویم
که هنوز پیش ذکرت خجلم ز بی زبانی
مده ای رفیق پندم که نظر بر او فکندم
تو میان ما ندانی که چه میرود نهانی
مزن ای عدو به تیرم که بدین قدر نمیرم
خبرش بگو که جانت بدهم به مژدگانی
بت من چه جای لیلی که بریخت خون مجنون
اگر این قمر ببینی دگر آن سمر نخوانی
دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد
نه به وصل میرسانی نه به قتل میرهانی
#سعدی