داستان کوتاه "بر اساس شنیده‌هاتون مردم رو قضا...

داستان کوتاه "بر اساس شنیده‌هاتون مردم رو قضاوت نکنید" شخصی نزد همسایه‌اش رفت و گفت: “گوش کن، می‌خواهم چیزی برایت تعریف کنم، دوستی به تازگی در مورد تو می‌گفت” همسایه حرف او را قطع کرد و گفت: قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذرانده‌ای یا نه؟! گفت: “کدام سه صافی؟” اول؛ از میان صافی واقعیت آیا مطمئنی چیزی که تعریف می‌کنی واقعیت دارد؟ گفت: “نه… من فقط آن را شنیده‌ام، شخصی آن را برایم تعریف کرده است.” سری تکان داد و گفت: پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده‌ای.! یعنی چیزی را که می‌خواهی تعریف کنی، حتی اگر واقعیت نداشته باشد، باعث خوشحالی‌ام می‌شود... گفت: دوست عزیز، فکر نکنم تو را خوشحال کند. - بسیار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمی‌کند، حتما از صافی سوم، یعنی فایده، رد شده است.! آیا چیزی که می‌خواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم می‌خورد؟ - نه، به هیچ وجه! * همسایه گفت: پس اگر این حرف، نه واقعیت دارد، نه خوشحال‌ کننده است و نه مفید، آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی...*