ثبت نام
/
ورود
داستان کوتاه
9 دنبالکننده
تازه ها
داستان واقعی و آموزنده
داستان کوتاه "حرص و آز " کشاورزی هر سال که ...
داستان کوتاه روزی حضرت سلیمان (ع) انگشتر خود ...
داستان کوتاه "زخم زبان بدتر از زخم شمشیر است...
داستان کوتاه تاجر ثروتمندی با غلام خود از قو...
شاه انوشیروان به موسم دی رفت بیرون ز شهر بهر ش...
هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او...
" خداوند همیشه هوای بندههاشو داره" شاهزاده...
" تقاص" پيرزنى آمد خدمت شيخ رجب على خياط تهرا...
روزی جوانی نزد استاد معنوی خود رفت و از او پرس...
"این داستان واقعی رو که تو کازرون اتفاق افتاده...
"دختر فداکار" همسرم با صدای بلندی گفت: تا کی ...