در این میخانه خاموش و دور افتاده و خلوت تن تنه...
در این میخانه خاموش و دور افتاده و خلوت
تن تنها نشسته نرم نرمک باده مینوشم.
کم و کم کم
من و خلوت
لبی تر میکنیم اهسته و نم نم .
و من با خویش میکوشم
که با هرجام
بلورین خلعتی بر قامت هر لحظه ای پوشم .
حریفم خلوت و ساقی سکوت ساکت صحرا
و من خاموش خاموشم .
و چشم انداز من تا چشم بیند دشت .
و بازیهای خاک و باد گهگاهی وزان با نور .
در این تنهایی و گلگشت
همین بازیست ،
گر باری تماشاییست ...
اخوان ثالث
#مهدی_اخوان_ثالث