کهن ترین موجود زنده ایران یک درخت سرو است که 4...
کهن ترین موجود زنده ایران یک درخت سرو است که 4500 سال قدمت دارد. «سرو چهار هزار و پانصد ساله»، «مسن ترین موجود زنده ایران»، «دومین درخت کهنسال و ارگانیسم زنده جهان»، «دومین اثر طبیعی ایران ثبت شده در فهرست میراث ملی» تنها چند عنوان مهم سرو کهنسال ابرکوه است .
سرو ابرکوه یا سرو ابرقو، که با نام «پارسیک» شناخته می شود، در قسمت جنوب غربی شهر ابرکوه واقع شده و شهرت و اهمیت تاریخی به این شهر داده است. این درخت چهارهزار و پانصد ساله، بعد از قله سرفراز «دماوند» در تهران، دومین اثر طبیعی ایران است که در فهرست میراث ملی به ثبت رسیده است.
تنه این درخت، قطری در حدود 5/4 متر دارد که محیط تنه آن در روی زمین به یازده و نیم متر می رسد، همچنین شاخه های آن 85/1 متر قطر دارند وارتفاع آن 35 متر و محیط آن 18 متر است ... قدر این پیر زنده دل ایرانزمینمان را باینده است که بدانیم و مراقبت و محافظتش کنیم ... چنانکه قدر ساخته های نیاکانمان را که سده ها دوام آورده اند و چون گنجینه هایی ارزشمند برامان مانده اند ... چنانکه قدر کهنسالان استخوان خُرد کرده مان را ... نسل هایی که تلاش کردند و بزرگمان کردند ... صاحبان قدرت در میان مردمانی توهّم زده برکشیده شدند و تحقیر همان مردمان را شیوه رایج حکومتداری خویش ساختند ... آن تحقیرها به شکستن حرمت جوانان و کهنسالان انجامید ... گرچه امروزه روز خود حکومتگران به سن پیری رسیده اند و خودشان هم می دانند که هیچ آبرو و حرمتی در میان مردم ندارند ... به شَوَند کردارهاشان ! نسل طراز نوین ایرانی شایسته و بایسته است که ارزش های کهن ملی اش را از زیر خروارها خاک و خاکستر بیرون بکشد و باز زنده کند ...چونان سرو کهنسال ابر کوه ...
سرو ابرکوه یا سرو ابرقو، که با نام «پارسیک» شناخته می شود، در قسمت جنوب غربی شهر ابرکوه واقع شده و شهرت و اهمیت تاریخی به این شهر داده است. این درخت چهارهزار و پانصد ساله، بعد از قله سرفراز «دماوند» در تهران، دومین اثر طبیعی ایران است که در فهرست میراث ملی به ثبت رسیده است.
تنه این درخت، قطری در حدود 5/4 متر دارد که محیط تنه آن در روی زمین به یازده و نیم متر می رسد، همچنین شاخه های آن 85/1 متر قطر دارند وارتفاع آن 35 متر و محیط آن 18 متر است ... قدر این پیر زنده دل ایرانزمینمان را باینده است که بدانیم و مراقبت و محافظتش کنیم ... چنانکه قدر ساخته های نیاکانمان را که سده ها دوام آورده اند و چون گنجینه هایی ارزشمند برامان مانده اند ... چنانکه قدر کهنسالان استخوان خُرد کرده مان را ... نسل هایی که تلاش کردند و بزرگمان کردند ... صاحبان قدرت در میان مردمانی توهّم زده برکشیده شدند و تحقیر همان مردمان را شیوه رایج حکومتداری خویش ساختند ... آن تحقیرها به شکستن حرمت جوانان و کهنسالان انجامید ... گرچه امروزه روز خود حکومتگران به سن پیری رسیده اند و خودشان هم می دانند که هیچ آبرو و حرمتی در میان مردم ندارند ... به شَوَند کردارهاشان ! نسل طراز نوین ایرانی شایسته و بایسته است که ارزش های کهن ملی اش را از زیر خروارها خاک و خاکستر بیرون بکشد و باز زنده کند ...چونان سرو کهنسال ابر کوه ...