سر خوش از خانه شبی بر در میخانه شدم با ترنم به بر ساقی فرز...

سر خوش از خانه شبی بر در میخانه شدم با ترنم به بر
سر خوش از خانه شبی بر در میخانه شدم

با ترنم به بر ساقی فرزانه شدم

جام می دیدم و رخسار گرانمایه او

بی تعلل ز کفش طالب پیمانه شدم

لطف او شامل حالم چه به شد از می لعل

مست آن قامت و آن صورت جانانه شدم

همچولیلی به دلم رحل اقامت بگزید

تا چه مجنون به رهش عاشق و دیوانه شدم

شمع رویش چو درخشید در آن ظلمت شب

در سراپرده آن مه چو پروانه شدم

آفرین باد برآن مهر فروزنده عشق

چون ز تک خال لبش گوهر یکدانه شدم

دولتم نیست اگر از کرم بخت جوان

فارغ از کبکبه مردم دیوانه شدم

داده اقبال بلندم به بقا چشم یقین

عاقبت بین که در این وادی ویرانه شدم

همچو بلبل به سراپرده گل خیمه زدم

زیر لب ادعیه خوان لایق آن خانه شدم

ای ( درخشان ) مرو از قاعده چرخ برون

شاید از فیض ادب داخل میخانه شدم

درخشان تویسرکانی

#درخشان_تویسرکانی