دمی با اقبال لاهوری: نهم نومبر زاد روز اقبال است، اقبال ...

دمی با اقبال لاهوری  نهم نومبر زاد روز اقبال است،
دمی با اقبال لاهوری:

نهم نومبر زاد روز اقبال است، اقبال شاعری پارسی سراي شبه قاره هند در حوزه تمدني ما جايگاه ويژه ای دارد.

چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما
ای جوانان عجم جان من و جان شما

غوطه ها زد در ضمیر زندگی اندیشه ام
تا بدست آورده ام افکار پنهان شما

مهر و مه دیدم نگاهم برتر از پروین گذشت
ریختم طرح حرم در کافرستان شما

تا سنانش تیز تر گردد فرو پیچیدمش
شعله ئی آشفته بود اندر بیابان شما

فکر رنگینم کند نذر تهی دستان شرق
پارهٔ لعلی که دارم از بدخشان شما

میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند
دیده ام از روزن دیوار زندان شما

حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل
آتشی در سینه دارم از نیاکان شما

اقبال لاهوری
زبور عجم

زندگی نامه اقبال لاهوری
محمد اقبال فرزند نور محمد در سال 1251 - 1289 هجری - در سایلکوت از شهر های پاکستان در خانواده ای متوسط الحالی دیده به جهان گشود . علوم مقدماتی را تا پایه فوق لیسانس در سیالکوت و لاهور تحصیل کرد سپس برای کسب تحصیلات عالیتر عازم اروپا شد و مدت سه سال در دانشگاه کمبریج ، فلسفه و حقوق خواند تا دریافت درجه دکترا نائل آمد چندی نیز به آموختن زبان آلمانی همت گذاشت و دانشگاه مونیخ درجه استادی در فلسفه را به وی اعطا کرد
اقبال پس از دریافت درجه استادی از دانشگاه مونیخ به وطن خود بازگشت و در دانشگاه دولتی لاهور به تدریس فلسفه و تعلیم ادبیات انگلیسی مشغول شد ولی پس از کمی از سمت استادی دانشگاه کنار گرفت و به کار وکالت پرداخت
اقبال در تمام این مدت اشعار متین فلسفی و عرفانی میسرود و مردم را به اتحاد و آزادی و آزادگی دعوت می کرد.
او در شبه قاره هند؛ افغانستان و ایران شهرتی بسزا دارد
در شعر تحت تاثیر افکار مولانا جلال الدین محمد بلخی قرار گرفته و از سبک و اندیشه وی پیروی کرده است اغلب اشعارش به فارسی سروده شده است و آشنایی با این زبان را برای خود افتخار میدانسته
آثار فارسی :
منظومه پیام مشرق
منظومه زبور عجم
منظومه جاوید نامه
منظومه مسافر
منظومه ارمغان حجاز - آخرین اثر شاعر
اقبال در اواخر عمر خود به سنگینی گوش مبتلا شو و پس از چندی عوارض دیگری بر مزاجش مستولی گردید و در بستر بیماری افتاد تا به سال 1317 در لاهور در گذشت و همانجا به خاکش سپردند
این دو بیت را چند لحظه قبل از وفاتش سروده:

سرود رفته باز آید که نآید نسیمی از حجاز آید که نآید
سر آمد روزگار این فقیری دگر دانای راز آید که نآید

#اقبال_لاهوری