گلستان سعدی - باب هشتم در آداب صحبت - بخش 102 - زر از معدن به کان کندن بدر آید وز دست بخیل به جان کندن

گلستان سعدی - باب هشتم در آداب صحبت - بخش 102 - زر از معدن به کان کندن بدرآید وز دست بخیل به جان کندن

زر از معدن به کان کندن بدرآید، وز دست بخیل به جان کندن.

دو نان بخورند و گوش دارند

گویند امید به که خورده

روزی ببینی به کام دشمن

زر مانده و خاکسار، مرده