مثل عرب اذا زنیت فازن بالحرة و اذا سرقت فاسرق الدرة - فازن بالحرة پی این شد مثل - مولوی - مثنوی معنوی - دفتر اول - بخش 135

مثل عرب اذا زنیت فازن بالحرة و اذا سرقت فاسرق الدرة - فازن بالحرة پی این شد مثل - مولوی - مثنوی معنوی - دفتر اول - بخش 135

فازن بالحرة پی این شد مثل

فاسرق الدرة بدین شد منتقل

بنده سوی خواجه شد او ماند زار

بوی گل شد سوی گل او ماند خار

او بمانده دور از مطلوب خویش

سعی ضایع رنج باطل پای ریش

همچو صیادی که گیرد سایه‌ای

سایه کی گردد ورا سرمایه‌ای

سایهٔ مرغی گرفته مرد سخت

مرغ حیران گشته بر شاخ درخت

کین مدمغ بر کی می‌خندد عجب

اینت باطل اینت پوسیده سبب

ور تو گویی جزو پیوستهٔ کلست

خار می‌خور خار مقرون گلست

جز ز یک رو نیست پیوسته به کل

ورنه خود باطل بدی بعث رسل

چون رسولان از پی پیوستنند

پس چه پیوندندشان چون یک تنند

این سخن پایان ندارد ای غلام

روز بیگه شد حکایت کن تمام