موضوعی که قراره امروز در موردش صحبت کنیم، دو عبارت زیر هستن...
موضوعی که قراره امروز در موردش صحبت کنیم، دو عبارت زیر هستن:
۱- Have something to do with
۲- Have nothing to do with
عبارت اول به معنی "در ارتباط با چیزی بودن / با چیزی مرتبط بودن" و عبارت دوم به معنی "در ارتباط با کسی یا چیزی نبودن / به کسی یا چیزی مربوط نبودن".
دو عبارت بالا کاملا محاورهای هستن. در حالتهای رسمیتر میتونید از عبارتهای زیر استفاده کنید:
To concern sth/sb
To be sb's concern
To be related to sb/sth
To be associate with sb/sth
To be connected with sb/sth
مثالهای دو اصطلاح معرفی شده در پست بالا:
Example ۱:
A: What does Bob do for a living?
B: I’m not exactly sure, but I know it’s something to do with computers.
آ: باب چیکاره است؟ (برای امرار معاش چیکار میکنه)
ب: خیلی مطمئن نیستم، اما میدونم که (کارش) در ارتباط با کامپیوتره
Example ۲:
A: What does the word piston mean?
B: I don’t know, but it might have something to do with a car engine, I think.
آ: واژه "پیستون" به چه معنیه؟
ب: نمیدونم، اما به نظرم احتمالا در رابطه با موتوره ماشینه.
Example ۳:
A: Do you not want to go to the party tonight because Denise might be there?
B: Denise has nothing to do with it. I just don’t feel like going to a party tonight
آ: تو امشب نمیخوای بری مهمونی چون ممکنه دنیس اونجا باشه؟
ب: دنیس ارتباطی با این نداره. خودم دلم نمیخواد (حسش نیست) امشب برم مهمونی
Example ۴:
A: Do you think genes determine personality?
B: Personality has nothing to do with genes
آ: به نظرت "شخصیت" رو ژنها تعیین میکنن
ب: شخصیت ربطی به ژن نداره
Example ۵:
The cops think she had something to do with his murder
"نظر پلیسا اینه که اون با مرگش یه ارتباطی داره"
Example ۶:
I had nothing to do with that decision. It was all Marie's idea
"من هیچ دخالتی تو اون تصمیم گیری نداشتم (اون تصمیم ارتباطی به من نداره). کلا ایدهی مری بود"
#زبان_انگلیسی #آموزش_زبان_انگلیسی
۱- Have something to do with
۲- Have nothing to do with
عبارت اول به معنی "در ارتباط با چیزی بودن / با چیزی مرتبط بودن" و عبارت دوم به معنی "در ارتباط با کسی یا چیزی نبودن / به کسی یا چیزی مربوط نبودن".
دو عبارت بالا کاملا محاورهای هستن. در حالتهای رسمیتر میتونید از عبارتهای زیر استفاده کنید:
To concern sth/sb
To be sb's concern
To be related to sb/sth
To be associate with sb/sth
To be connected with sb/sth
مثالهای دو اصطلاح معرفی شده در پست بالا:
Example ۱:
A: What does Bob do for a living?
B: I’m not exactly sure, but I know it’s something to do with computers.
آ: باب چیکاره است؟ (برای امرار معاش چیکار میکنه)
ب: خیلی مطمئن نیستم، اما میدونم که (کارش) در ارتباط با کامپیوتره
Example ۲:
A: What does the word piston mean?
B: I don’t know, but it might have something to do with a car engine, I think.
آ: واژه "پیستون" به چه معنیه؟
ب: نمیدونم، اما به نظرم احتمالا در رابطه با موتوره ماشینه.
Example ۳:
A: Do you not want to go to the party tonight because Denise might be there?
B: Denise has nothing to do with it. I just don’t feel like going to a party tonight
آ: تو امشب نمیخوای بری مهمونی چون ممکنه دنیس اونجا باشه؟
ب: دنیس ارتباطی با این نداره. خودم دلم نمیخواد (حسش نیست) امشب برم مهمونی
Example ۴:
A: Do you think genes determine personality?
B: Personality has nothing to do with genes
آ: به نظرت "شخصیت" رو ژنها تعیین میکنن
ب: شخصیت ربطی به ژن نداره
Example ۵:
The cops think she had something to do with his murder
"نظر پلیسا اینه که اون با مرگش یه ارتباطی داره"
Example ۶:
I had nothing to do with that decision. It was all Marie's idea
"من هیچ دخالتی تو اون تصمیم گیری نداشتم (اون تصمیم ارتباطی به من نداره). کلا ایدهی مری بود"
#زبان_انگلیسی #آموزش_زبان_انگلیسی