آغوشِ نِگاهت همه اِنکار همین است

آغوشِ نِگاهت همه اِنکار همین است افسون شده در رویِشِ افکار همین است در بی خِرَدی سویِ کلامی به تمنّا آن خُسرُوِ روشَنگَرِ گفتار همین است گفتی صدایَت غمِ دنیا ندارد خوانندگی وُ حرمَتِ بازار همین است با رفتَنِ هر چِلچِله ای بر دو زبانی شاعر شدن وُ گفتَنِ آوار همین است در خلسه یِ دنیا به کامِ تو گوهر بار گوهر شده مِی بر دِلِ کفّار همین است در مِی کَده ام خواهِشِ دنیا نوایی بشنو به خطا مونِس وُ دِلدار همین است گَر خسته شده سویِ نِگاهت به نِگاهم دِل را بِنِگَر کعبه یِ بر دار همین است... عارف یوسفی #عارف_یوسفی