برگ مشغول نماز و باد صحرا نی نواز تاختن هایت خوش است ای ماد...

برگ مشغول نماز و باد صحرا نی نواز تاختن هایت خوش
برگ مشغول نماز و باد صحرا نی نواز
تاختن هایت خوش است ای مادیان یکه تاز

ابر میخواند سرود کشور عشاق را
چون ببیند پرچم حسن تو را در اهتزار

محرم رازم شدی و بی نیازم کرده ای
با کسی دیگر ندارم فرصت راز و نیاز

ابرویت با خوشه ی پروین جوانی میکند
گیسویت همچون درفش کاویانی سرفراز

گردنت چون ساحران بابلی اوراد خوان
مردم چشمت فریب مردمان حقه باز

باد وقتی می برد عطر گریبان تو را
شرم ریزد از جبین آهوان مشک ساز

در نگاه مستقیمت زخم کاری میخورم
سینه ام را میشکافد این دو لول بی جواز

صبح را گویند هنگام طلوع آفتاب
صبح من یعنی تو برخیزی سحر از خواب ناز

محسن ایمانی

#محسن_ایمانی