باز هم خانه و یک بستر خون آلوده زنده شد خاطره مادر خون آلود...

باز هم خانه و یک بستر خون آلوده زنده شد خاطره ماد
باز هم خانه و یک بستر خون آلوده
زنده شد خاطره مادر خون آلوده
شیر مرد اُحد افتاده کجایی زهرا
تا ببندی سر این حیدر خون آلوده

این سروصورت خونین شده هم ارثی شد
بعد از آن کوچه و نیلوفر خون آلوده
ریشۀ هرچه بلا آن در و دیوار شده
سینۀ مادر و میخ در خون آلوده
مثل پهلو سر پاشیده زهم خوب نشد
چه کند زینب و این پیکر خون آلوده
دور زینب همه هستند همه مَحرم‌ها
وای از کرببلا و پر خون آلوده
با لبانی که ترک خورده به گودال آمد
بوسه زد با قد خم حنجر خون آلوده
درسرازیری تل روبروی شمر رسید
چشمش افتاد به موی سرخون آلوده
خوب شد خورد به تاریکی شب غارت‌ها
جمع شد قافله‌ای دختر خون آلوده‌
می‌فروشند در این کوفه سر بازارش
گوشوار و سپر و معجر خون آلوده

قاسم نعمتی

#قاسم_نعمتی