حال من خوب است ، اما گر چه بیمارم کمی عاشقی را دوست دارم، گ...

حال من خوب است ، اما گر چه بیمارم کمی عاشقی را دو
حال من خوب است ، اما گر چه بیمارم کمی
عاشقی را دوست دارم، گر چه ببزارم کمی

دل به دلداری سپردم ، رفت ومن تنها شدم
خانه ام را کرد اباد ،گر چه ویرانم کمی

رفت اما رفتن او، اخر دنیا که نیست
نیست اما بیخیالم ، گرچه گریانم کمی

بی وفا ونا مهربان بود . از خدا پنهان که نیست
از شما پنهان نباشد ، دوستش دارم کمی

بس که احساساتیم، گه گاه شیرین می زنم
تیشه بر دل می زنم ، من شکل فرهادم کمی

گوشه ی زندان حسرت ، با حصاری از از جنون
من اسیری بی حصارم ، چون که ازادم کمی

دکترم می گفت باید ، فکر تو درمان شود
حال من بد نیست ، اما فکر درمانم کمی

شاعر؟