بهار ار باده در ساغر نمی کردم، چه می کردم؟ ز ساغر گر دماغی ...

بهار ار باده در ساغر نمی کردم، چه می کردم ز ساغر
بهار ار باده در ساغر نمی کردم، چه می کردم؟
ز ساغر گر دماغی تر نمی کردم، چه می کردم؟
هوا تر ، می به ساغر، من ملول از فکر هشیاری
اگر اندیشه ی دیگر نمی کردم، چه می کردم؟
عرض دیدم به جز می هر چه زان بوی نشاط آید
قناعت گر به این جوهر نمی کردم، چه می کردم؟
چرا گویند در خم خرقه ی صوفی فرو کردی؟
به زهد آلوده بودم، گر نمی کردم، چه می کردم؟
ملامت می کنندم کز چه بر گشتی ز مژگانش؟
هزیمت گر ز یک لشکر نمی کردم، چه می کردم؟
مرا چون خاتم سلطانی ملک جنون دادند
اگر ترک کله افسر نمی کردم، چه می کردم؟
به اشک از کیفر گیتی نمی دادم، چه می دادم؟
به آه ار چاره ی اختر نمی کردم، چه می کردم؟
ز شیخ شهر جان بردم به تزویر مسلمانی
مدارا گر به این کافر نمی کردم، چه می کردم؟
گشود آنچ از حرم بایست از دیرم اگر یغما
رخ امید بر این در نمی کردم، چه می کردم؟

یغمای جندقی

#یغمای_جندقی