غم و نشاط در این عالم به حکم عدل، برابر بود

غم و نشاط در این عالم به حکم عدل، برابر بود نشاط
غم و نشاط در این عالم به حکم عدل، برابر بود
نشاط را دگران بردند، گذاشتند به ما غم را

اگر به جامهٔ رنگارنگ، چو طفل چشم سیه کردیم
به رنگ سرمه به ما بستند سیا‌ه‌پوشی ماتم را

چو گل به خنده اگر بودیم، چو تندباد برآشفتند
به زهرچشم کدر کردند صفای خاطر خرم را

به قهر و جنگ میان بستند به هیچ و پوچ و نمی‌دانند
که مهر و صلح به پا دارد بنای کهنهٔ عالم را

دلم گسست ز جمعیت که این هوای غبارانگیز
جدا ز یکدگر اندازد چو کاه و دانه، دو همدم را

بهشت و جوی شرابش را ندیده‌ایم به خواب اما
کشیده‌ایم به هشیاری عذاب‌های جهنم را

تو سرنوشت مرا ای عشق به خط روشن خود بنویس
به کاتبان قضا بگذار خطوط درهم و برهم را


محمد قهرمان

#محمد_قهرمان