ای ساقی افسونگر از باده خرابم کن مستم کن و هستم کن سرمست ش...
ای ساقی افسونگر از باده خرابم کن
مستم کن و هستم کن سرمست شرابم کن
از جام و سبو ما را کی رفع عطش گردد
افسانۀ دریا گو آهسته بخوابم کن
فردوس و جهنم را دروازه فرو بستند
بگشا در میخانه مست از می نابم کن
زان بادۀ مرد افکن از پای مرا بفکن
باکی زگناهم نیست فارغ ز ثوابم کن
زاهد تو و صد دانه ، ساقی من و میخانه
از عقل بُریدَستَم دیوانه خطابم کن
در جلوۀ جانانه من جلوۀ جان دیدم
آهنگ سفر دارم آمادهْ ثیابم کن
#فریدون_نوزاد
مستم کن و هستم کن سرمست شرابم کن
از جام و سبو ما را کی رفع عطش گردد
افسانۀ دریا گو آهسته بخوابم کن
فردوس و جهنم را دروازه فرو بستند
بگشا در میخانه مست از می نابم کن
زان بادۀ مرد افکن از پای مرا بفکن
باکی زگناهم نیست فارغ ز ثوابم کن
زاهد تو و صد دانه ، ساقی من و میخانه
از عقل بُریدَستَم دیوانه خطابم کن
در جلوۀ جانانه من جلوۀ جان دیدم
آهنگ سفر دارم آمادهْ ثیابم کن
#فریدون_نوزاد