تو کیستی که من بی تو اینگونه بی تابم شب از هجوم خیالت نمی ب...

تو کیستی که من بی تو اینگونه بی تابم شب از هجوم خ
تو کیستی که من بی تو اینگونه بی تابم
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم
تو چیستی ، که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق سرگشته، روی گردابم

تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید
تو را کدام خدا ؟
تو از کدام جهانی؟
تو در کدام کرانه،تو از کدام صدف
تو در کدام چمن ،همره کدام نسیم؟
تو از کدام سبو؟

من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه

چه کرد با من آن نگاه شیرین آه!
مدام پیش نگاهی ، مدام پیش نگاه!

کدام نشاه دویده است از تو در تن من؟
که ذره ذره وجودم تو را که میبینند
به رقص می آیند ، سرود می خوانند

به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر
به من بگو که برو در دهان شیر بمیر

بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف
ستاره ها را از آسمان بیار به زیر

تو را به هر چه تو گوئی ، به دوستی سوگند
هر آنچه خواهی از من بخواه ، صبر مخواه
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه

همه وجود تو مهرست و جان من محروم
چراغ چشم تو سبز است و راه من بسته است !!

فریدون مشیری
Freydoon Moshiri

#فریدون_مشیری