در هفت آسمان چو نداری ستارهای
در هفت آسمان چو نداری ستارهای
ای دل کجا روی که بود راهِ چارهای
حالی نماند تا بزنی فالی ای رفیق
خیری کجاست تا بکنی استخارهای
هر پارهی دلم لب زخمیست خونفشان
جز خون چه میرود ز دلِ پاره پارهای
دیدار دلفروز تو عمر دوباره بود
اینک شبِ جدایی و مرگ دوبارهای
از چینِ ابروی تو دلم شور میزند
کاین تیغِکج به خونِ که دارد اشارهای
گر نیست تابِ سوختنت گِردِ ما مگرد
کآتش زند به خرمنِ هستی شرارهای
در بحرِ ما هر آینه جز بیمِ غرق نیست
آن به کزین میانه بگیری کنارهای
ای ابرِ غم ببار و دل از گریه بازکن
ماییم و سرگذشتِ شبِ بیستارهای
هوشنگ ابتهاج
#هوشنگ_ابتهاج
ای دل کجا روی که بود راهِ چارهای
حالی نماند تا بزنی فالی ای رفیق
خیری کجاست تا بکنی استخارهای
هر پارهی دلم لب زخمیست خونفشان
جز خون چه میرود ز دلِ پاره پارهای
دیدار دلفروز تو عمر دوباره بود
اینک شبِ جدایی و مرگ دوبارهای
از چینِ ابروی تو دلم شور میزند
کاین تیغِکج به خونِ که دارد اشارهای
گر نیست تابِ سوختنت گِردِ ما مگرد
کآتش زند به خرمنِ هستی شرارهای
در بحرِ ما هر آینه جز بیمِ غرق نیست
آن به کزین میانه بگیری کنارهای
ای ابرِ غم ببار و دل از گریه بازکن
ماییم و سرگذشتِ شبِ بیستارهای
هوشنگ ابتهاج
#هوشنگ_ابتهاج