هنوز بوی تو از سمت عشق می آید

هنوز بوی تو از سمت عشق می آید
هنوز بوی تو از سمت عشق می آید
نگاه كن كه چه بیهوده آرزومندم

به احتمال بعیدی چگونه دل بستم
چه ساده ام كه به لبخند سایه پابندم

به احترام نگاهی كه شعله شعله مرا
میان آتش شرم و گناه می سوزد

به لحظه لحظه ی یك انتظار طولانی
كه چشم های مرا روی راه می دوزد

نشسته ام كه بگویم هنوز یادم هست
كه بی تو رسم تنفس چه كار دشواری است

شتاب عقربه ها در گذشت سرد زمان
برای من گذری بی دلیل و تكراری است

هزار كوچه ی خالی ، هزار شب فریاد
چقدر حس نیازم به گریه پر رنگ است

چه انتظار غریبی برای بودن تو
كه راه تا تو رسیدن هزار فرسنگ است


سوگل مشایخی

#سوگل_مشایخی