دیباچه‌ی مثنوی معنوی

18 بیتِ اولِ مثنویِ معنوی یا حدیث نی، «تمثیلی برای غربت روحی انسان و اشتیاقِ او به آن وطنِ الاهی، که حوزهٔ دعوتِ تمامیِ ادیان و شرایع و مکاتب عرفانیًِ جهان است» و تمام این ابیات یک الگویی را شکل میدهد که فشردهٔ شش جلدِ مثنوی است؛ آنچه در این ابیات به اجمال آمده در شش جلد مثنوی به تفصیل گفته می شود. به اتفاق روایات، «چون حسام الدین جلبی مشاهده کرد که برای یاران مولانا هیچ اثر منظومی که اصول عرفان و تصوف را در برداشته باشد پدید نیامده است از مولانا تقاضا کرد به سبک الاهی نامه و یا منطق الطیر، اثر درسی و آموزشی به نظم کشد و مولانا بیدرنگ دست به دستار خود فرو برد و کاغذی برون آورد که مشتمل برهیجده بیت اول مثنوی بود و آن را به حسام الدین داد.» و بعد از آن نظم مثنوی شروع می شود و آنچه در این ۱۸ بیت به اختصار گفته شده به طور مشروح بیان میشود؛ آن ۱۸ بیت را در اینجا می‌آوریم: ۱ـ بشنو از نی چون حکایت می‌کند از جدایی ها شکایت می‌کند این ثبت نیکلسون است، این بیت بگونه های مختلف آمده از جمله: بشنو این نی چون حکایت می‌کند از جدایی ها شکایت می‌کند یا: بشنو این نی چون شکایت می‌کند از جداییها حکایت می‌کند ۲ ـ کز نیستان تا مرا بُبریده‌اند از نفیرم مرد و زن نالیده‌اند یا: کز نیستان تا مرا بُبریده‌اند در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند ۳ـ سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرحِ دردِ اشتیاق ۴ـ هر کسی کو دور مانْد از اصلِ خویش باز جوید روزگارِ وصلِ خویش ۵ـ من به هر جمعیّتی نالان شدم جفتِ بدحالان و خوش‌حالان شدم ۶ـ هرکسی از ظنِّ خود شد یارِ من از درونِ من نجست اسرارِ من ۷ـ سرِ من از نالهٔ من دور نیست لیک چشم و گوش را آن نور نیست ۸ـ تن ز جان و جان ز تن مستور نیست لیک کس را دیدِ جان دستور نیست ۹ـ آتش است این بانگِ نای و نیست باد هر که این آتش ندارد نیست باد ۱۰ـ آتش عشق است کاندر نَی فتاد جوشش عشق است کاندر مَی فتاد ۱۱ـ نی حریفِ هرکه از یاری برید پرده‌هایش پرده‌هایِ ما درید ۱۲ـ همچو نَی زهریّ و تریاقی کی دید؟ همچو نَی دمساز و مشتاقی کی دید؟ ۱۳ـ نَی حدیثِ راهِ پُر خون می‌کند قصّه‌هایِ عشقِ مجنون می‌کند ۱۴ـ مَحرمِ این هوش جز بیهوش نیست مَر زبان را مشتری جز گوش نیست ۱۵ـ در غمِ ما روزها بیگاه شد روزها با سوزِها همراه شد ۱۶ـ روزها گر رفت، گو رو باک نیست تو بمان ای آنک چون تو پاک نیست ۱۷ـ هر که جز ماهی، ز آبش سیر شد هرکه بی روزیست روزش دیر شد ۱۸ـ در نیابد حالِ پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید والسلام *** وزن مثنوی: رمل مسدس محذوف(فاعلاتن فاعلاتن فاعلن) است؛ مثنوی ها به هر وزنی که آغاز می شوند تا پایان باید در همان وزن باشد و شاعر نمی تواند با عوض شدن مطلب وزن را تغییر دهد. «ظاهر حسینی هروی» #مولوی #مولانا #مثنوی_معنوی