«جدایی» چشم تو سیاه دل من سنگین من و تو باید از هم ببُریم ...

جدایی چشم تو سیاه دل من سنگین من و تو باید از هم
«جدایی»

چشم تو سیاه
دل من سنگین
من و تو باید از هم ببُریم
زان پیش که صبح برسد از راه
زان پیش که صبح برسد از راه
من و تو باید از هم ببُریم
دل من سنگین
چشم تو سیاه
ماری الیزابت کالِریج

" Separation"
Heavy is my heart,
Dark are thine eyes,
Thou and I must part
Ere the sun rise
Ere the sun rise
Thou and I must part,
Dark are thine eyes,
Heavy is my heart.
Mary Coleridge

خانم ماری الیزابت کالِریج خواهرزادۀ ساموئل تیلر کالریج، شاعر معروف رمانتیک بود
که هم ذوق داستان سرایی داشت و هم شعرهای لطیف و عمیق می سرود.
مدتی آثار خود را با نام مستعار منتشر می کرد
اما به توصیۀ رابرت بریج که تحت تاثیر اشعار او قرار داشت
در آخرین سال حیاتش مجموعه ای از اشعار خود را
با عنوان " در پیروی عشق " با نام اصلی خود منتشر کرد.

شاعر، در این قطعه شعر، از تقارن آیینه ای استفاده کرده
و محور تقارن۟ خود آیینه است که غیب است.
این تقارن صوری از مقارنت نزدیک وصال و فراق و فراق و وصال حکایت می کند
که چگونه شب هنگام عشق از چشم سیاه آغاز می شود
و پیش از آنکه عاشق و معشوق در مهتاب وصال بخرامند صبحگاهِ جدایی فرا می رسد.

و انّی غذاة البین یوم تحملوا
لذی سمرات الحی ناقف حنظل
امرء القیس، شاعر معروف عرب در دورۀ جاهلی
در آن بامداد جدایی
آن روز که قافله بارها را بستند و رفتند
من در کنار درختان قبیله ایستاده بودم
و چنان تلخکام بودم که گویی دانه های حنظل در دهانم خرد می کردم

دلی از سنگ بباید به سر راه فراق
تا تحمل کند آن روز که محمل برود
سعدی

ابر می بارد و من می شوم از یار جدا
من جدا گریه کنان ابر جدا یار جدا
امیر خسرو دهلوی

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
سعدی

برگرفته از کتاب " در قلمرو زرین "
ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشه ای
نقاشی اثر Pablo Picasso

#در_قلمر_زرین #حسین_الهی_قمشه_ای