ثبت نام
/
ورود
زیاده خواه نیستم جاده ی شمال یک کلبه ی جنگلی یک
آدمهایی را که زیاد دوستت دارند ،
داستان ما تا یک جایی عشقی با شکوه بود، از یک ج...
من هم مثل همه آدمهای دیگر روزهای سخت بسیاری ر...
زنها وقتی خوشحالند، لباسهای زیبا می پوشند. وقت...
آدم ها عاشق ما نمی شوند ، آدم ها جذب ما می...
دوستت خواهم داشت باشد که هر پنجره خاطره ای باشد
آدم ها ذرّه ذرّه محو میشوند . آرام ... بی صدا ...
آقای همسایه ... داستانِ کوتاه خانهیِ دوستم غوغ