ثبت نام
/
ورود
پشت ِعکس ِ کهنهپارهی بدری خانم که از توی اشکاف
آخرهای بهار بود خوب یادم هست یک چهارشنبه روزی طرف
لطفا ورق بزنید اینم عیدی ما به مناسبت ایام عزیز ن
داستان کوتاه " تلنگر" نگاهش به سبزه عید که ...
«فقر و ثروت از نگاه کودک؟» روزی مردی ثروتمند،...
داستان کوتاه دختری از سختی های زندگی به پدرش ...
در نيويورک، در ضيافت شامى كه به منظور جمعآورى...
ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﺭﻭﺯﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﻤﻊ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﻧﺒﻨﺪ
ذهن خود را آرام کنید
شکرگزار داشتههایمان باشیم
شش یا هفت ساله که بودم دست چک پدرم را با دفتر نقا