ثبت نام
/
ورود
حکیم عمر خیام نیشابوری
41 دنبالکننده
پربازدیدترین ها
جامی شکسته دیدم در بَزم می فروشی گُفتم بدین شکست
من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت
مهتاب به نور دامن شب بشکافت می نوش دمی بهتر از ا
گویند کسان بهشت با حور خوش است من میگویم که آب ا
گر یک نفست ز زندگانی گذرد
من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت از اهل بهشت کرد یا
میخور که فلک بهر هلاک من و تو قصدی دارد بجان پا
یک عمر به کودکی به استاد شدیم
در کارگه کوزه گری رفتم دوش
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه وین عمر به خوشدلی
وقت سحر است خیز ای مایه ناز نرمک نرمک باده خور و
گویند مرا که دوزخی باشد مست قولیست خلاف دل در آن