"از عرش تا فرش"، گفتاری از دکتر الهی قمشه‌ای

از عرش تا فرش گفتاری از دکتر الهی قمشه‌ای
"از عرش تا فرش"

زیبایى، یادآور خاطراتى است
که آدمیان از ساحت پیشین هستى با خود آورده‌اند
و هنر جلوه‌های گوناگون از این خاطرات است
که در جامه موسیقی و نقاشی و رقص
و معماری و هنرهای دستی
در سراسر تاریخ همه‌جا به آدمیان رخ نموده است:

ما همه اولاد آدم بوده‌ایم
در بهشت آن نغمه‌ها بشنوده‌ایم
گر چه بر ما ریخت آب و گل شکی
یادمان آید از آنها اندکی
مولانا

این سخن مولانا با گفته نخبگان و نادرگان هنر و اندیشه در جهان
چون افلاطون و میکل‌آنژ و داوینچی و شکسپیر و هوگو و گوته و تاگور و امرسن
در خاور و باختر هم‌آهنگ است
و چنین است عشق ما به نیکویی و دانایی
که آن‌ها نیز هریک گونه‌ای از یادآوری عشق و پیوند با عرصه‌های پیشین است
که از آن به سرشت و فطرت و طبیعت تعبیر می‌کنند
و هر چند ما در این سراچه خاک احساس غربت و دلتنگی می‌کنیم
و چون حافظ آه و ناله سر می‌دهیم که:

به یاد یار و دیار آنچنان بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم

اما همچنین جای شکر و سپاس نیز هست که
عشق ما به زیبایی و خوبی
هر دم از گوشه‌ای سر بر می‌کند
و به هزار کرشمه جان ما را می‌نوازد
و روز ما را می‌سازد
و با نقش‌های آشنا روح را از رنج این غربت غربیه می‌رهاند.

و از طرفه‌ها و عجایب جهان یکی همین است
که آدمی برای فرشی که خواهد در زیر پای افکند و لگد کند
“سمفونی قالی اردبیل” را با ترکیبات هم‌آهنگ از طرح و رنگ اجرا می‌کند
که اصحاب ذوق یعنی همه آدمیان زیباپرست،
آن را از زیر پای برمی‌کشند
و با افتخار بالای سر می‌آویزند‌
و چون تاج بر تارک “موزه ویکتوریا و آلبرت” می‌نشانند
این است کرامت و اعجاز آدمیزاد که اصحاب صورت
در توجیه آن فرو می‌مانند
و هیچ چاره‌ای نمی‌یابند جز آنکه به دامن افلاطون پناه برند.

فرش ایرانی یکی از عرش‌ها و اریکه‌های هنر است
که هزار منکر خاک‌پرست را انگشت بر دهان
نگاه می‌دارد تا ایمان بیاورند
به اصالت و جاودانگی “زیبایی”
که بی‌هیچ نیاز زیستن و انتخاب احسن
و فارغ از برهان وجودیِ
آنسِلم قدیس و دکارت،
در پیش چشم آدمیان هویدا شده است
و اگر منکران معنویت و الهیتِ هنر را هیچ برهانی غیر از
همین فرش تبریزی که آن را "قالی اردبیل" نامند نبود،
بسنده بود که همه زبان فرو بندند
و سر تسلیم فرود آورند در پیشگاه آن فرش فاخر که بالای آن نوشته است:

جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سر مرا بجز این در حواله‌گاهی نیست
حافظ

نوشته حسین الهی قمشه‌ای
۱۴۰۱/۶/۱۳
تصویر قالی اردبیل
www.drelahighomshei.com



اینستاگرام صفحه رسمی دکتر الهی قمشه ای