دلم از تمام دنیا یک کلبه چوبی میخواهد میان جنگلی دور افتاده...

دلم از تمام دنیا یک کلبه چوبی میخواهد میان جنگلی
دلم از تمام دنیا یک «کلبه چوبی» میخواهد میان جنگلی دور افتاده و سرسبز
که درهای ایوانش به سمت رودخانه ای خروشان باز شود
کنار پنجره اش که نشستم، یک کوهستان مه گرفته و با شکوه رو ببینم و روح و جانم تازه شود…..
شبهای تابستان، روی پشت بامش دراز بکشم از زیبایی بکر آسمان پر ستاره اش، جان بگیرم و به رویای شبانه ای شیرین و لذت بخش سفر کنم ……..
در شبهای زمستان هم ، کنار آتش شومینه روی یک صندلی چوبی دست ساز، بنشینم کتاب بخوانم و چای بنوشم…..
هر سپیده دم با صدای پرندگان سر خوش و بی غم چشم باز کنم نفسی آسوده و عمیق بکشم تا از هوای تازه و جانا نه ای طبیعت جنگل لذت ببرم …..
من برای دلخوشی ام ، یک کلبه دنج و آرام میخواهم، جایی که هیچکس مسیرش را بلد نباشد
جایی که بشود دور از نگاه آدمها….
از زیبایی بکر و دست نخورده طبیعتش لذت برد
جایی که بتوان بدون هیچ دلهره و تشویشی
برای مدتی هم که شده به معنای واقعی «زندگی» کرد.

اینستاگرام Fariba Kosari