سمفنوی ملال: یادداشتی درباره «دلال» ساخته هیروکازو کوره-ادا

ایمان عظیمی:هیروکازو کوره -ادا پس از تلاش نسبتاً ناموفقی که با ساخت فیلم «حقیقت» در فرانسه تجربه کرد به اقلیمی که بدان تعلق داشت بازگشت تا با «دلال» خاطرات شیرین گذشته را تکرار کند. امّا وی اینبار بهجای موطن خود، کرهی جنوبی را برای روایت خویش برگزید.
در شبی که باران چهرهی شهر را دربرگرفته «سو یونگ» (لی جی اون)، فرزندش را در کنار کلیسایی رها میکند. «سانگ هیون» (سونگ کانگ هو) بههمراه دوستاش «دونگ سو» (گانگ دونگ وون) -که کار آنها قاچاق کودک و کسب درآمد از این راه است- کودک را پیدا میکنند تا مقدمات فروشاش به دیگری را فراهم آورند که به ناگاه دوباره سر و کلهی مادر پیدا میشود…
بگذارید تکلیف را از همین آغاز مشخص کنم؛ علیرغم تمام تلاشی که کوره-ادا برای بازنمایی معضل کودکان بیسرپرست در کرهی جنوبی بهکار بسته چیز دندانگیری نصیباش نشده است. ملودرام ِ دلال باوجود فاصلهای که ازسانتیمانتالیسم ِ رایج در این قبیل آثار میگیرد در برانگیختن حس مخاطب ناتوان است. مسئلهای که فیلمساز روی آن دست گذاشته فیالذاته این قدرت را داراست که به «مسئله»ی مخاطب بدل شود و وی را با سوژه همراه کند ولی به دلیل افراط در رهیافت کمینهگرایانهاش این پتانسیل را از کف رفته میبیند. اتخاذ این رویکرد نهتنها به ایجاز بصری اثر منتج نشده است، بلکه با اطنابی که به بافت تصویری فیلم سنجاق کرده موجبات از ریتم افتادن اثر را فراهم آورده است.
بروز این اتفاق باعث شده که بیننده در دورترین نسبت با دلال ِ کوره-ادا قرار بگیرد و روایت مورد وثوق این کارگردان از وقایع پیش آمده را -که بهعنوان مشکل، ریشهی عمیقی در مناسبات مردم کُرهی جنوبی دارد- پس بزند.
دلال، مملو از حشویاتیست که حذف آنها خلل و نقصانی به پیکرهی داستانی و بصری اثر وارد نمیآورد؛ بطوریکه این کارگردان ژاپنی میتوانست با انتخاب شیوهای موجهتر، هم به بیپیرایهتر بودن فیلم خود کمک کند و هم از شدت نابهسامانیهای موجود بکاهد، امّا معالاسف از اتخاذ یک چنین رویکردی سر باز زده است تا مای مخاطب را درگیر تماشای سمفونی ملالآور خویش کند.
ادامه مطلب را در سایت دنیای تصویر بخوانید.
#دنیای_ـتصویر #دنیای_تصویر_آنلاین #سینما #فیلم #دلال #هیرو_کازو_کوره_ادا #سینمای_ژاپن #سینمای_کره #جشنواره_کن
اینستاگرام دنیای تصویر/dtonline
در شبی که باران چهرهی شهر را دربرگرفته «سو یونگ» (لی جی اون)، فرزندش را در کنار کلیسایی رها میکند. «سانگ هیون» (سونگ کانگ هو) بههمراه دوستاش «دونگ سو» (گانگ دونگ وون) -که کار آنها قاچاق کودک و کسب درآمد از این راه است- کودک را پیدا میکنند تا مقدمات فروشاش به دیگری را فراهم آورند که به ناگاه دوباره سر و کلهی مادر پیدا میشود…
بگذارید تکلیف را از همین آغاز مشخص کنم؛ علیرغم تمام تلاشی که کوره-ادا برای بازنمایی معضل کودکان بیسرپرست در کرهی جنوبی بهکار بسته چیز دندانگیری نصیباش نشده است. ملودرام ِ دلال باوجود فاصلهای که ازسانتیمانتالیسم ِ رایج در این قبیل آثار میگیرد در برانگیختن حس مخاطب ناتوان است. مسئلهای که فیلمساز روی آن دست گذاشته فیالذاته این قدرت را داراست که به «مسئله»ی مخاطب بدل شود و وی را با سوژه همراه کند ولی به دلیل افراط در رهیافت کمینهگرایانهاش این پتانسیل را از کف رفته میبیند. اتخاذ این رویکرد نهتنها به ایجاز بصری اثر منتج نشده است، بلکه با اطنابی که به بافت تصویری فیلم سنجاق کرده موجبات از ریتم افتادن اثر را فراهم آورده است.
بروز این اتفاق باعث شده که بیننده در دورترین نسبت با دلال ِ کوره-ادا قرار بگیرد و روایت مورد وثوق این کارگردان از وقایع پیش آمده را -که بهعنوان مشکل، ریشهی عمیقی در مناسبات مردم کُرهی جنوبی دارد- پس بزند.
دلال، مملو از حشویاتیست که حذف آنها خلل و نقصانی به پیکرهی داستانی و بصری اثر وارد نمیآورد؛ بطوریکه این کارگردان ژاپنی میتوانست با انتخاب شیوهای موجهتر، هم به بیپیرایهتر بودن فیلم خود کمک کند و هم از شدت نابهسامانیهای موجود بکاهد، امّا معالاسف از اتخاذ یک چنین رویکردی سر باز زده است تا مای مخاطب را درگیر تماشای سمفونی ملالآور خویش کند.
ادامه مطلب را در سایت دنیای تصویر بخوانید.
#دنیای_ـتصویر #دنیای_تصویر_آنلاین #سینما #فیلم #دلال #هیرو_کازو_کوره_ادا #سینمای_ژاپن #سینمای_کره #جشنواره_کن
اینستاگرام دنیای تصویر/dtonline