تو همچون پیچکی ظریف به دور درد‌ها و غم‌هایم پیچیدی و بالا آ...

تو همچون پیچکی ظریف به دور درد‌ها و غم‌هایم پیچید
تو همچون پیچکی ظریف به دور درد‌ها و غم‌هایم پیچیدی و بالا آمدی.
حال با حضور تو تمام دردها، معنایی دیگر گرفته بود.
تو در درست ترین زمان ممکن دوباره حضورت را نشان دادی، درست ترین میدانی یعنی چه؟
یعنی در شکسته‌ترین حالتی که یک فرد میتواند تجربه کند… گویی شکستگی های بزرگ به دوباره ظاهر شدن تو ارتباط دارد.
تو آرام و آهسته حضورت را نشان دادی، پیچیدی و بالا آمدی و غم‌ها و دردها لبخند زدند.
دوباره قلبم سبز شد و یادم آمد تو همیشه آنجایی، کافی‌ست فقط یادم بیاید چه مسیری را با هم آمدیم.
کافی‌ست فقط خاطراتم را مرور کنم، شکست‌ها ‌و موفقیت‌هایم را.
تو همیشه آنجایی، نرم و ظریف اما قدرتمند و سخاوتمند.
ازت ممنونم که کمکم کردی دردهایم معنایی روشن و سبز پیدا کنند، درست شبیه به وجودِ سبز و روشن خودت.
ازت ممنونم که در درونم هستی و از زندگی ممنونم که به تمام انسان ها این بخش را هدیه داده است.
حال امروزم را مدیون تو هستم.
ممنونم قدرت درونی‌ام.

اگر بخواهید با بخش قدرتمندتان صحبت کنید به او چه میگویید؟
آیا حواستان هست از او تشکر کنید برای تمام روزها و شب‌هایی که کنارتان ماند تا دردها گذر کنند؟
🖋 پونه مقیمی

اینستاگرام Felor Nazari فلور نظری