دلایل نجاست سگ در اسلام چیست؟

دلایل نجاست سگ در اسلام چیست

بعضی‌ها می گویند چون نجاست سگ در قرآن نیست، سگ نجس نیست.

 

دلایل شرعی برای نجس بودن سگ در اسلام چیست؟

پاسخ شما به تاپیک

marzieh

21:02:18 1401/03/18

گزارش

چرا سگ با این همه فایده نجس است؟

 

نجاست سگ یک مساله فقهی است که روایات زیادی برای آن وارد شده و اجماع فقها هم بر نجاست آن وجود دارد.

 

امروزه بدون شک به اذعان همه مراجع و علمای حوزه،  پاسخ به شبهات یکی از رسالت های مسلم روحانیون است، هجمه شدید شبهات در جامعه از سوی دشمنان با هدف فاصله گرفتن مردم ازدین، پاسخ به شبهات را لازم می سازد.

 

قصد داریم در حد توان به برخی از شبهات رایج در کشور که مبتلا به  جوانان است، از طریق کارشناسان دینی در اصفهان پاسخ دهیم.

 

یکی از شبهاتی که توسط نوجوانان و جوانان مطرح است، این است «چرا سگ با این همه فایده نجس هست»، حجت الاسلام جواد حیدری، کارشناس دینی، اینگونه پاسخ داده است.

 

نجاست سگ یک مساله فقهی است که روایات زیادی برای آن وارد شده و اجماع فقها هم بر نجاست آن وجود دارد.

 

محکم ترین دلیل در عمل به احکام، تسلیم و تعبّد به سخنان خداوند حکیم است که توسط پیامبر، ابلاغ شده است اگر چه ما دلیل واقعی آن حکم را ندانیم.

 

وی افزود: در مورد فلسفه واقعی این حکم باید گفت، فلسفه بسیاری از احکام الهی به صورت روشن در آیات و روایات، بیان نشده(مانند عدد رکعات نمازهای پنجگانه)، اما مسلمان چون اعتقاد و باور به خداوند و علم و حکمت او دارد و چون احکام الهی را دارای مصلحت و مفسده واقعی (دنیوی یا اخروی، فردی یا اجتماعی، جسمی یا روحی)، می داند بدان ها عامل است هر چند این مصالح و مفاسد را با علم اندک، کشف و فهم نکند.

 

کارشناس دینی در این باب عنوان کرد: نخستین نکته اینکه طهارت و نجاست، ارزش مخلوقات و حقوق آنها را کم یا زیاد نمی کند، حیوانات، همگی مخلوق حق تعالی هستند، بنا بر این هرکدام، در حد و اندازه خود، از حقوقی برخوردارند.

 

وی ادامه داد: شریعت، هرگونه آزار حیوانات و از جمله سگ را ممنوع نموده و حفظ جانشان را لازم شمرده است تا آنجا که حتی در صورت کمبود آب برای شرب حیوانی مانند سگ، نباید با آن وضو گرفت. بلکه باید تیمم کرد و حیوان را سیراب نمود، رعایت حقوق سگ یا هر موجود دیگری به معنی عدم آزار، رسیدگی به آب و غذا و مانند این امور است، ولی اینکه حیوان، مونس یا همبازی انسان باشد یا توسط انسان نوازش شود، فایده ای به حال حیوان ندارد تا جزو حقوق حیوان باشد.

 

حجت الاسلام حیدری در تشریح دومین نکته اذعان داشت: مفید و وفادار بودن، ارتباطی با نجاست ندارد، همان طور که خون نجس، ضرورت حیات است، سگ حیوانی است وفادار و در طول تاریخ منافع زیادی برای انسان داشته است، اما مفید بودن ربطی به طهارت و نجاست ندارد، مثلا با وجودی که زندگی ما به خون وابسته است، در عین حال نجس هم هست، بنا بر این نجاست به معنی بی فایده بودن نخواهد بود همان طور که نجس بودن هرگز به معنی نفی حقوق نبود.

 

وی در توضیح سومین نکته گفت: امکان دارد اعلام نجاست برای این حیوان، از جهت بهداشت فردی باشد که مانع سرایت بعضی بیماری ها از سگ به انسان شود و یا بعضی جنبه های روانی بوده تا انسان به این حیوان علاقه مفرط پیدا نکند، تا جایی که سگ خود را بهتر از همسر، فرزند، خانواده و دوست و رفیق بداند؛ یعنی آنچه که امروزه متأسفانه در بعضی جوامع ملاحظه می کنیم.

 

خبرگزاری حوزه

بپسند

0 پسند

zeynab

20:54:52 1401/03/18

گزارش

دلیل نجس بودن سگ در اسلام چیست؟

 
از نظز پزشکی: سگ حامل میکروب های خاصی است که برای انسان بسیار مضر است. از جمله بیماری هاری که از طریق بزاق دهان سگ به انسان منتقل می شود و در ظرف چندروز می تواند انسان را به کام مرگ بکشاند. همچنین سگ ناقل برخی از بیماری ها مانند کیست هیداتیک و غیره است و به عنوان ناقل و واسطه بین بیماری اصلی و انسان عمل می کند.بنابه فرض که روزگاری فرا برسد که بشر با استفاده از تمام امکانات داروئی سگ را استریل کند؛ به گونه ای که هیچ گونه بیماری نداشته باشد، باز هم سگ نجس است. زیرا علم تجربی فقط در حد حسیات و آنچه با وسایل فیزیکی کشف می کند می تواند نظر دهد. در حالی که علت نجاست سگ بیماری و غیره نمی باشد. علت اصلی آن را فقط خدای سبحان می داند و بس. اگر روزی حتی تعداد امراضی که به وسیله سگ منتقل می شود افزایش یابد (بیشتر کشف شود) باز هم بر نجاست سگ نمی افزاید. بنابراین آنچه در اینگونه موارد لازم است مورد توجه قرار گیرد حکمت هایی است الهی، که ما از آن خبر نداریم. البته باید تلاش کنیم بر این حکمت ها دسترسی پیدا کنیم؛ ولی اگر هم دسترسی پیدا نکنیم حکم خدا عوض نمی شود.نکته دیگر اینکه قوانین الهی مانند قوانین بشری هم موارد مثبت دارد، هم موارد منفی. همانگونه که در مورد علت پاک بودن گوسفند و گاو هیچ سوالی نمی کنیم نباید از علت نجس بودن سگ هم سوال کرد؛ هر دو تعبدی است، یعنی باید هر چه خداوند گفته است بدون چون و چرا بپذیریم. همچنانکه اگر پزشک حاذق بگوید شکر شیرین را نخور و حنظل تلخ را بخور تا خوب شوی باید بگوییم سمعا و طاعتا.با صرف نظر از جهات بهداشت جسم توجه به دو نکته ذیل از جهت بهداشت روانی متعاقب این حکم سودمند است: ۱_ اکنون که سگ و خوک به عنوان دو حیوان نجس العین توسط احکام شریعت معرفی شده اند باز هم می بینیم که بسیاری از افراد با سگ و خوک انس فراوان دارند آنقدر که گاه رفتار و بازی با سگ برای آنان شیرین تر از هم نشینی با اعضای خانواده شان می باشد. اکنون فرض می کنیم که این حکم اسلامی نبود، آن وقت پیامد آن این بود که بسیاری از انسانها حتی اهل ایمان سگی در خانه داشته باشند و فرزندان آنها با آنان انس بگیرند و با خود آنان با آن سر گرم شوند ، با کمی دقت می یابیم برای کاری که هیچ ارزش معنوی و حتی مادی ندارد تا چه اندازه وقت و هزینه های فراوان صرف می شد و انسانها را غافل از کارهای مفید خویش می ساخت و در مقابل آن خوی حیوانی آنان به دلیل انس با حیوانی چون سگ رشد می کرد و از انسانیت دور می گشتند. بنابراین با دقت در هدف خلقت که «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»؛ (سوره ذاریات آیه ۵۱) (ما جن و انس را خلق نکردیم مگر برای اینکه عبادت کنند) می یابیم که حکم به نجات و دوری از این حیوانات بسیار بجا و دقیق است. ۲_ فلسفه جعل برخی از احکام ، پرهیز از موضوع آن و فاصله گرفتن از آن به عنوان یک خطر جدی است، مثلا گاهی بیان می کنند به سیم لخت دست نزنید تا دچار برق گرفتگی نشوید، و معمول خطرات این گونه است همان طوری که در مورد نوع گناهان این است که فلان کار را انجام ندهید اما در کنار ترانس های قوی یا دکل های فشار قوی برق نه تنها نباید با آنها تماس حاصل کرد بلکه نباید به آنها نزدیک شد و گرنه در فاصله کم، تأثیر زیان بار خواهد داشت «سگ بازی» و نیز استفاده از «گوشت خوک» با توجه به تأثیر روانی آنها بسیار مضر است که خیلی ها به آن مبتلا هستند خصوصا با توجه به اقلیت های دینی که مثلا استفاده از گوشت خوک را جایز دانسته یا سگ بازی در عرف فرهنگی بیگانگان امری پسندیده بود. کما اینکه از جمله تفریحات درباریان و اشراف همین امر بود و حتما توجه دارید که خوک مظهر شهوت و بی غیرتی است و بر اساس علوم پزشکی و روان پزشکی ثابت شده است که صفات گوشت حیوانات به خورنده آنها سرایت می کند. از این رو حکم شرعی مبنی بر نجاست این دو حیوان، مقدمه ای برای فاصله گرفتن از این حیوانات و استفاده هایی است که بیگانگان اقلیت ها و یا افراد لاابالی و بی اعتنایی به مسایل شرعی می نمایند. ناگفته نماند معمولا هر حیوانی یک یا چند خصلت خوب دارند باید از آنها در همان جهت بهره برد. سگ به عنوان یک حیوان باوفا، در برخی کارها از جمله در محافظت از گله های گوسفند و یا شکار برخی حیوانات مورد استفاده است و نهی در این مورد نیست بلکه «کلب معلم» یعنی سگی که برای شکار تعلیم داده شده، احکام خاصی دارد که می تواند بیشتر این حیوان را در خدمت انسان قرار دهد. ولی این مسأله باعث نمی شود که زندگی و رابطه انسان را به سگ بازی یا آمیختگی و انس با سگ کنیم به ویژه با در نظر گرفتن آثار زیان بار روحی و جسمی زیانباری که در این حد از ارتباط وجود دارد.
بپسند

0 پسند

rezvan

20:48:30 1401/03/18

گزارش

نجاست سگ در روایات

 

عمده دلیل برای حکم به نجاست سگ، روایات می باشند. احادیث زیادی در این باره وارد شده است بطوری که در کتاب ارزشمند وسائل الشیعه و بحارالانوار ، ابواب مختلفی در این رابطه وجود دارد با عناوین : «بَابُ نَجَاسَة سُؤْرِ الْکَلْبِ وَ الْخِنْزِیرِ»، «بَابُ طَهَارَة عَرَقِ جَمِیعِ الدَّوَابِّ وَ أَبْدَانِهَا وَ مَا یَخْرُجُ مِنْ مَنَاخِرِهَا وَ أَفْوَاهِهَا إِلَّا الْکَلْبَ وَ الْخِنْزِیرَ»، «بَابُ نَجَاسَة الْکَلْبِ وَ لَوْ سَلُوقِیّاً»، «بَابُ جَوَازِ لُبْسِ جِلْدِ مَا لَا یُؤْکَلُ لَحْمُهُ مَعَ الذَّکَاة وَ شَعْرِهِ وَ وَبَرِهِ وَ صُوفِهِ وَ الِانْتِفَاعِ بِهَا فِی غَیْرِ الصَّلَاة إِلَّا الْکَلْبَ وَ الْخِنْزِیرَ وَ جَوَازِ الصَّلَاة فِی جَمِیعِ الْجُلُودِ إِلَّا مَا نُهِیَ عَنْهُ»، «بَابُ کَرَاهَة اتِّخَاذِ کَلْبٍ فِی الدَّارِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ کَلْبَ صَیْدٍ أَوْ مَاشِیَة أَوْ یُضْطَرَّ إِلَیْهِ أَوْ یُغْلَقَ دُونَهُ الْبَابُ»، «بَابُ تَحْرِیمِ بَیْعِ الْکِلَابِ إِلَّا کَلْبَ الصَّیْدِ وَ کَلْبَ الْمَاشِیَة وَ الْحَائِطِ وَ جَوَازِ بَیْعِ الْهِرِّ وَ الدَّوَابِّ» و ...

 

هر یک از ابواب فوق، روایاتی را در بر دارد که بیان کننده نجاست سگ اند . کسی که از علوم دینی کمترین اطلاعی داشته باشد با دیدن عنوان این ابواب یقین به حکم نجاست سگ در اسلام می کند چه رسد به اینکه روایات هر باب را مطالعه و بررسی کند.

 

روایاتی که از پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) دربار نجاست سگ به ما رسیده اند، دو گونه می باشند:

 

دسته نخست: روایاتی که به صراحت در آن واژه نجس آمده است. مانند:

 

۱- «سَأَلَ عُذَافِرٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ سُؤْرِ السِّنَّوْرِ وَ الشَّاة وَ الْبَقَرَة وَ الْبَعِیرِ وَ الْحِمَارِ وَ الْفَرَسِ وَ الْبَغْلِ وَ السِّبَاعِ، یُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ یُتَوَضَّأُ مِنْهُ؟ فَقَالَ: نَعَمِ، اشْرَبْ مِنْهُ وَ تَوَضَّأْ. قَالَ قُلْتُ لَهُ: الْکَلْبُ؟ قَالَ: لَا. قُلْتُ: أَ لَیْسَ هُوَ سَبُعٌ؟ قَالَ: لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ؟ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ.»(۲۸)

 

عذافر از امام صادق(ع) از نوشیدن و وضو گرفتن با پس مانده آبی که بعضی از حیوانات (سنور، گوسفند، گاو، شتر ، الاغ ، اسب، استر و درندگان) نوشیده اند، سوال کرد. امام فرمود: بنوش و وضو بگیر. سپس از سگ سوال کردم. امام فرمود: نه. پرسیدم: آیا او یک درنده (مثل دیگر درندگان) نیست؟ فرمود: نه به خدا، او نجس است. نه به خدا، او نجس است.

 

۲- «عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْکَلْبِ(۲۹).»

عبدالله بن ابی یعفور از امام صادق(ع) نقل می کند: همانا خداوند نیافرید خلقی را که نجس تر از سگ باشد.

 

۳- «عَنِ الْفَضْلِ أَبِی الْعَبَّاسِ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ فَضْلِ الْهِرَّة وَ الشَّاة وَ الْبَقَرَة وَ الْإِبِلِ وَ الْحِمَارِ وَ الْخَیْلِ وَ الْبِغَالِ وَ الْوَحْشِ وَ السِّبَاعِ، فَلَمْ أَتْرُکْ شَیْئاً إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ؛ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ؛ حَتَّى انْتَهَیْتُ إِلَى الْکَلْبِ، فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ.»(۳۰)

 

فضلمی گوید از امام صادق(ع) از پس مانده حیوانات (گربه ، گوسفند، گاو، شتر،...) سوال کردم؛ و امام فرمود: اشکالی ندارد. تا اینکه از سگ سوال کردم؛ و امام فرمود: پلید و نجس است.

 

۴- «سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ؛ فَقَالَ: رِجْسٌ نِجْسٌ، لَا یُتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ، وَ اصْبُبْ ذَلِکَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أَوَّلَ مَرَّة ثُمَّ بِالْمَاءِ.(۳۱)

 

راوی حکم سگ را از امام صادق (ع) سؤال کرد، حضرت فرمود: پلید و نجس است، از اضافه آبی که آشامیده نباید وضو گرفته شود، آن آب را بریز و (ظرف) را بار اول با خاک و سپس با آب بشوى.»

 

۵- «عَنْ مُعَاوِیَة بْنِ شُرَیْحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) فِی حَدِیثٍ أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ سُؤْرِ الْکَلْبِ یُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ یُتَوَضَّأُ؟ قَالَ: لَا؛ قُلْتُ أَ لَیْسَ سَبُعٌ؟ قَالَ: لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ، لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ.(۳۲)

 

ابن شریح، حکم نیم خورده سگ را از امام صادق(ع) پرسید که آیا مى توان از آن نوشید یا با آن وضو گرفت؟ حضرت فرمود: نه، راوى پرسید: آیا او یک درنده (مثل دیگر درندگان) نیست؟ فرمود: نه، به خدا سوگند، او نجس است. نه، به خدا سوگند، او نجس است.»

 

۶- «عَنْ أَبِی سَهْلٍ الْقُرَشِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ لَحْمِ الْکَلْبِ؛ فَقَالَ هُوَ مَسْخٌ. قُلْتُ: هُوَ حَرَامٌ؟ قَالَ: هُوَ نَجَسٌ؛ أُعِیدُهَا عَلَیْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، کُلَّ ذَلِکَ یَقُولُ هُوَ نَجَسٌ.(۳۳)

 

ابی سهل می گوید از امام صادق(ع) درباره گوشت سگ سؤال کردم، حضرت فرمود: از حیوانات مسخ شده است. گفتم آیا حرام است؟ امام فرمود: نجس است. سه مرتبه این سوال را تکرار کردم و هر سه بار امام فرمود: نجس است.»

 

و مواردی دیگر.

 

همانطور که در بحث لغوی گذشت، با وجود حقیقت شرعیه برای واژه نجس، این دسته از روایات برای اثبات حکم نجاست سگ کفایت می کنند، و به صراحت بیانگر آن هستند.

 

دسته دوم: روایاتی که واژه نجس در آنها ذکر نشده، امّا با قرائن موجود در آن، نجاست سگ اثبات می شود. در این روایات، روش برخورد با سگ همانند روش بر خورد با نجاسات دیگر، بیان شده است. مانند:

 

۱- «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْکَلْبِ‏ یَشْرَبُ مِنَ الْإِنَاءِ، قَالَ: اغْسِلِ الْإِنَاءَ .(۳۴)

ابن مسلم می گوید از امام صادق(ع) سوال کردم: اگر سگی از ظرفی آب بیاشامد وظیفه چیست؟ آن حضرت فرمود: لازم است ظرف را بشوئید.»

 

۲- «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ إِذَا وَلَغَ الْکَلْبُ فِی الْإِنَاءِ فَصُبَّهُ.(۳۵)

امام صادق(ع) فرمود: هرگاه سگ از ظرفی آب خورد، آن آب را دور بریز.»

 

۳- «عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع)، قَالَ‏: لَیْسَ بِفَضْلِ السِّنَّوْرِ بَأْسٌ أَنْ یُتَوَضَّأَ مِنْهُ وَ یُشْرَبَ؛ وَ لَا یُشْرَبُ سُؤْرُ الْکَلْبِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ حَوْضاً کَبِیراً یُسْتَقَى مِنْهُ.(۳۶)

 

ابی بصیر از امام صادق(ع) نقل می کند: نیم خورده سنور را می توان نوشید و با آن وضو گرفت، و نیم خورده سگ را نمی توان نوشید مگر از حوض بزرگی آب خورده باشد.»

۴- «عَنِ الْفَضْلِ أَبِی الْعَبَّاسِ، قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع): إِنْ‏ أَصَابَ ثَوْبَکَ مِنَ الْکَلْبِ رُطُوبَة فَاغْسِلْهُ ... .(۳۷)

فضل از امام صادق(ع) نقل می کند: هرگاه رطوبتی از سگ به لباس شما برخورد کرد، پس آنرا بشوی.»

 

۵- «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ یُصِیبُ شَیْئاً (مِنْ جَسَدِ الرَّجُلِ)، قَالَ: یَغْسِلُ الْمَکَانَ الَّذِی أَصَابَهُ.»(۳۸)

محمد بن مسلم از امام صادق (ع) در مورد سگی که خودش را به بدن مردی مالیده است، سوال کرد. حضرت فرمود: محل تماس سگ را بشوید.

 

۶- «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ السَّلُوقِیِّ فَقَالَ إِذَا مَسِسْتَهُ فَاغْسِلْ یَدَکَ.(۳۹)

محمد بن مسلم می گوید: از امام صادق(ع) در مورد سگ سلوقی(۴۰) سوال کردم؛ حضرت فرمود: چنانچه او را لمس کرده ای، دستت را بشوی.»

 

۷- «عَنْ عَلِیٍّ (ع)... قَالَ: تَنَزَّهُوا عَنْ قُرْبِ الْکِلَابِ، فَمَنْ أَصَابَ الْکَلْبَ وَ هُوَ رَطْبٌ فَلْیَغْسِلْهُ؛ وَ إِنْ کَانَ جَافّاً فَلْیَنْضِحْ ثَوْبَهُ بِالْمَاءِ.(۴۱)

 

حضرت علی (ع) فرمود: از نزدیک شدن به سگ ها بپرهیزید؛ و کسی که سگ مرطوبی را لمس کرد، ـ لباسش را ـ بشوید و چنانچه سگ خشک بود، بر لباسش آب بپاشد.»

 

و مواردی دیگر.

 

همانطور که ملاحظه می کنید در احـادیـث بالا، حکم عدم جواز آشامیدن و وضـو گرفتن از نیم خورده سگ به صراحت بیان شده است، که قرینه ای بر نجاست سگ است. به بیان ساده تر: در این دسته از روایات حکم نجاست سگ آمده است بدون اینکه لفظ نجس، ذکر شده باشد، و این حکم با تعابیر دیگری بیان شده است.

در نتیجه برای اثبات نجاست سگ، روایات دسته دوم نیز به تنهایی کفایت می کنند. این احادیث و روایات بقدری زیادند که هرگز نمی توان در اعتبار و قطعیّت آنها اشکال کرد؛ و با وجود چنین ادله قاطعی برای هیچ مسلمان و مؤمنی جای هیچ گونه شک و شبهه ای باقی نخواهد ماند.

 

منبع: فارس نیوز

بپسند

0 پسند

rezvan

20:45:50 1401/03/18

گزارش

نجاست سگ در قرآن

 

آیا در قرآن که کاملترین کتاب آسمانی است به نجاست سگ اشاره ای شده است یا نه؟

در قرآن کریم در سه مورد از سگ سخن گفته شده که عبارتند از:

 

۱- ماجرای سگ اصحاب کهف: خداوند در سوره کهف در مورد سگ اصحاب کهف چنین می فرماید:

«... سگشان بر آستانه ی غار دو دست‏خود را دراز کرده بود.»(۱۵) «... وَکَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ ...» (۱۶)

در این آیه هیچ گونه اشاره ای به طهارت و نجاست سگ نشده است، نهایت استفاده ای که از این آیه می شود، اینست که:

- اصحاب کهف سگ نگهبانی را همراه داشتند.

- سگ در دهانه غار، یعنی محلی غیر از محلّ استراحت اصحاب کهف آرمیده بود(بِالْوَصِیدِ).(۱۷)

تنها نکته قابل توجه در اینجا، مساله همراه داشتن سگ است که در ذیل عنوان «نگهداری سگ در خانه» به آن خواهیم پرداخت. (که نگهداری سگ نگهبان اشکالی ندارد.)

 

۲- ماجرای بلعم باعورا: خداوند در سوره اعراف، بلعم باعورا را به سگ تشبیه کرده ‏است و چنین می فرماید: «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ اَلْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ» (۱۸)

سخن از یک عالم دانشمند است که ابتدا در مسیر حق بود، به گونه‏اى که کسى انتظار انحراف او را نداشت. سرانجام دنیاپرستى و پیروى از هواى نفس او را به سقوط کشاند. به نحوى که تشبیه به سگ شده است. اما چرا به سگ تشبیه شده؟ زیرا او بر اثر شدت هواپرستى و چسبیدن به لذات جهان ماده، یک حال عطشِ نامحدود به خود گرفته که همواره دنبال دنیاپرستى مى ‏رود نه به خاطر نیاز و احتیاج بلکه به شکل بیمارگونه‏اى همچون یک «سگ هار» که بر اثر بیمارى هارى، حالت عطش کاذب به او دست مى‏دهد و در هیچ حال سیراب نمى ‏شود.(۱۹)

در این آیه نیز نه سخن از طهارت سگ است و نه سخن از نجاست آن آمده است.

نکته قابل توجه اینست که: اگر در آیه قبل، ذکر سگ اصحاب کهف دلیلی بر تمجید و طهارت او باشد، این آیه نیز به وجود نوعی مزمت و پستی در سگ دلالت دارد که سبب شده خداوند حالت یک عالم هواپرست را به آن تشبیه کند و می توان از آن بر نجاست سگ استناد کرد! امّا حقیقت اینست که هر دو سخن، سست و باطلند .

 

۳- حکم صید سگ شکارچی: خداوند در ابتدای سوره مائده می فرماید:

«یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللَّهُ فَکُلُوا مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ ...»(۲۰)

از تو سؤال مى‏کنند چه چیزهایى براى آنها حلال شده است؟ بگو : آنچه پاکیزه است ، براى شما حلال گردیده ؛ و (نیز) صید حیوانات شکارى و سگ‏هاى تربیت یافته ... .

در این آیه سخن از حلال بودن گوشت حیوانی است که توسط سگ شکاری صید شده است نه نجاست یا طهارت سگ. هرچند دلالت بر قابل استفاده بودن صیدی که توسط سگ شکاری انجام شده دارد و در روایات نیز آمده است که این صید را می توان پس از شستن محل تماس سگ استفاده کرد.

این سه آیه تنها مواردی بودند که در آن سخن از سگ به میان آمده، امّا در آن نه اشاره به طهارت سگ شده نه نجاست آن. حال که ثابت شد قرآن دلالتی بر نجاست و طهارت سگ ندارد، آیا می توان نتیجه گرفت که پس سگ نجس نیست؟

 

آیا همه احکام باید در قرآن ذکر شده باشند؟

آیا می توان حکمی را فقط بخاطر عدم ذکر آن در قرآن انکار کرد؟(۲۱)

آیا حرام بودن گوشت سگ در قرآن ذکر شده است؟

آیا کسی در حرام بودن گوشت سگ شک دارد؟ با اینکه در سوره انعام(۲۲) محرمات فقط چهار موردند: ۱- مردار(مَیْتَة) ۲- خون(دَماً مَسْفُوحاً) ۳- گوشت خوک(لَحْمَ خِنزیرٍ) ۴- و حیوانی‌ که‌ برای‌ بت‌ها ذبح‌ شده‌ باشد.( أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ). گوشت‌ سگ‌ که‌ از این‌ها نیست‌، پس‌ طبق‌ این‌ آیه‌ اگر ذبحش‌ کنیم‌ حلال‌ است‌!(۲۳) بنابراین منکران نجاست سگ باید خوردن گوشت سگ را نیز به ناچار حلال بدانند با اینکه همه، آن را حرام می دانند.

 

پاسخ اینست که:

 

اولاً: قرآن کریم در احکام فقهی معمولا به کلیات بسنده کرده است . به عبارتی دیگر قرآن همچون قانون اساسی است که فروع قوانین مدنی، حقوقی، جزائی و ... را در آن نمی توان یافت.

 

ثانیاً: تبیین و تفسیر آن را به پیامبر اکرم (ص) و به دنبال آن، امامان معصوم (ع) سپرده است، «وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»(۲۴) یعنی ای پیامبر ما ذکر بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را بر ایشان نازل شد (قرآن) تبیین و تفسیر نمایی و خود قرآن دستور داده که علاوه بر آنچه خداوند در قرآن بیان فرموده، از سخنان پیامبر(ص) و امامان(ع) اطاعت کنیم:«وَ مَا آَتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»(۲۵) یعنی ای مردم هر چه را رسول الله(ص) به شما دستور داد ، اجرا کنید و هر چه را نهی کرد باز ایستید.

 

اگر پیامبر اکرم (ص) مى فرمایند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی»(۲۶) ، من دو چیز گرانبها را در میان شما به امانت مى گذارم که این دو از هم جدا نمى شوند «إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً»، اگر به هر دوى آنها تمسک کردید هلاک نمى شوید. سرّ این فرمایش پیامبر اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) این است که تمام آنچه ما به آن احتیاج داریم در نصّ و ظاهر قرآن نیامده است و ما باید در کنار قرآن روایات پیامبر(ص) و ائمه(ع) را در نظر بگیریم. اما اگر گفتیم یکى را قبول داریم، اگر گفتیم «حَسبُنا کِتابُ الله»، و عترت را رها کردیم، ضمانتى براى هدایت ما نخواهد بود. این دو چیز را باید با هم داشته باشیم تا بتوانیم به هدایت برسیم.(۲۷)

 

خلاصه اینکه برای به دست آوردن حکم شرعی، قرآن یکی از منابع استنباط احکام الهی می باشد، علاوه بر کتاب آسمانی ما، روایات معصومین(ع) یکی دیگر از منابع است که اگر حکمی در قرآن ذکر نشده بود باید به این روایات رجوع شود.

 

فارس نیوز

بپسند

0 پسند