اسواران ساسانی چه کسانی بودند؟
در یک فیلم مستند که اخیرا دیدم، اشاره کوتاهی به جنگ های ایران و روم در زمان ساسانی و نقش بخشی از ارتش ایران ساسانی به نام اسواران داشت.
اسواران چه کسانی بودند و چه نقشی در جنگهای بین ایران و روم داشتند؟
پاسخ شما به تاپیک
کهکشان تاریخ ایران
48 دنبال کننده
دیدگاه خودتان را در مورد این اثر بنویسید
16:05:40 1401/03/15
اما مرحلهی سوم فرآیند تکامل زمانی بود که سوارانی ظهور کردند که به همان اندازه که در نیزهپرانی ماهر بودند، تیر اندازانی لایق نیز شمرده میشدند. سوارانی خبره که دیگر سلاح باستانی خویش یعنی کمان را باز پذیرفتند و عملا از این زمان سواره نظام سبکاسلحه که ستون ارتش پارتی بود حذف شد.
طبری توصیفی زنده از این آخرین نوع سواران دارد.
سواران با مهارت و دوکارهی دورهی آخر ساسانی، هم از دور نبرد میکردند و هم از نزدیک و نه تنها بر خلاف اسلاف خویش سپر داشتند بلکه برای مقابله با سواران سبک هفتال تغییراتی ریز در برگستوان اسبان خویش نیز یافته بودند. زره جدید اسبان سرتاسری نبود و تنها برای حفاظت از سر، گردن و بخش جلویی سینهی اسب از زرهی چندلایه بهینه میشد. این تغییر عمده که سبب کاهش وزن زره و موجب بالا بردن تحرک و کارایی سوار میشد، به همراه باقی پیشرفتها زمینهساز توفیقاتی شد که در ابتدا بهرام چوبین در برابر هفتالها و ترکها پیروز شود و سرآخر شکست خردکنندهی دشمنان در برابر سمباط بگراتونی فراهم شود. نهایتا جلوهی این ابداعات و شاید ابداعات دیگری که ما ازشان بیخبریم در فتوحات برق آسا و فوقالعاده خیرهکنندهی خسروپرویز دیده شد اما شاید همین تغییرات نقاط ضعف جدیدی هم به وجود آوردند که موجب شکستهای پر تعداد و سرانجام عقبنشینی نیروهای ساسانی از متصرفات جدیدش شد. برای نمونه شاید کوچکشدن زره اسبان راههای جدیدی برای غلبه بر ایشان به وجود آورده بود و همان نقاطی که زرهشان حذف شده بود چشماسفندیار اسواران گشته بودند.
شاید متکاملترین سوار ساسانی همان سوار حجاریشدهی طاق بستان باشد که زمان زیادی مهلت پیدا نکرد تا بار دیگر استعدادهای خودش را بروز بدهد. آخرین بار که سخنی از سواران ساسانی میشنویم احتمالا همان سواران فاتحان مصر در زمان فتوحات اولیهی دولت اسلامی باشد که زرهپوشانی سنگیناسلحه بودند با پیراهنهایی حلقهدار که از سر تا پای ایشان را میپوشانده و کلاهخودهایی آهنین و مخروطیشکل که به سر داشتند. سربازانی که اعراب بلافاصله بعد از فتح ایران به ارزش بیبدیلشان پی بردند و حتی با دستمزدی زیاد و نامعمول بین باقی جنگجویان مزدبگیر، احترامشان را حفظ کردند. در مینیاتورهای دورههای متأخر ایرانی نیز سواران و اسبهایی که بدنشان با زره و جوشنی با مشخصات ایرانی پوشیده بود غالبا دیده میشود و بدین ترتیب باز به احتمال زیاد زرهپوشان سنگینی که پهلوانان شاهنامهاند بیشتر معرف عهد ساسانی به نظر بیایند چون بعید است که سواران عرب تا آن زمان از ظاهری آن چنان زرهپوش برخوردار شده باشند.
رنگ لباس سپاهیان
در منابع ایرانی و غیر ایرانی آمده که رنگ جامهی سپاهیان سرخ یا میگون بوده است. برای مثال در دینکرد آمده:
“در میان جامگان سرخ یا میگون با انواع زیور نقره و طلا، سنگ یمانی و لعل درخشان (متعلق به سپاهیان) تزئین شده است”
و در کتاب بندهش با عباراتی مشابه آمده که:
”وی نیک جامهای زرین و سیمین بر تن کرد که با سنگهای گرانبهای ارغوانی و چندرنگ تزئین شده بود و این جامهی سپاهیگری است.”
0 پسند
15:46:47 1401/03/15
سواران ساسانی در منابع تاریخی
سوار زرهپوش ساسانی یکی از ترسناکترین جلوهی رزمزنان جهان باستان بود و کمکم آوازهی وحشتش در سرتاسر گیتی پیچید. جنگافزار و زرهِ ایشان چنان درخشندگیای داشت که همان ایستادن آنان در صفبندیهای منظمِ دستههای جنگی پرشمارشان، هر جنگجوی بیتجربهای را بیمصاف ناکار میکرد. در آن زمان از اصطلاح «کاتافراکت» یا «کلیباناری» برای توصیفشان استفاده میکردند که اولی یونانی و به معنای «از سرتاپا پوشیده» است و دومی شاید اشارهای پارسی به «گریبانهای پوشیدهی ایشان» باشد. سوارانی که تنشان همه پوشیده از صفحات پولادی بود و این زره چنان بر تن نرم میلغزید و میچسبید که به راحتی مفاصل خشکش از حرکات اعضای بدن جنگجو پیروی میکردند.
جلال و تلالو سوارهنظام زرهپوش، کوه و هامون را پوشیده بود و برق سلاح آنان چشمان را خیره میکرد
آمیانوس مارسلینوس
جوشنپوشان زبدهی عصر ساسانی شهرت ترسآوری داشتند و زره سرتاسریشان دشت را مثل ردیفی از خدایانی الماسگونه میپوشاند و بیشک به چشم دشمنانشان چون دستهای از رویینتنان به دیده میآمدند نه مبارزینی عادی.
آمیانوس مارسلینوس
ایشان برای رومیان دنبالهی همان مصیبتی شدند که بر سر کراسوس آمد. تا آن اندازه که در فاصلهی چند قرن بعد از نبرد حران ، والرین و ژولین نیز به همان سرنوشت دچار شدند. شاپور اول ساسانی با استفاده از این نیروها به یکی از بزرگترین فرماندهان نظامی تاریخ بدل گشت و بزرگترین مصیبتی شد که امپراطوری روم در سرتاسر تاریخ پر فراز و نشیبش به خود دیده بود. نه تنها تجاوز رومیان پرطمع را در هم شکست بلکه فتح سوریه و عراق را نیز کامل کرد. در زمان شاپور اول، سوارِ پیروز ساسانی ۱۵۰,۰۰۰ نفر از ارتش روم که از سرتاسر امپراطوری گرد آمده بودند را نابود کرد و سه امپراطور روم را نیز که آهنگ تعرض به این دیار را کرده بودند رسوا نمود. یکی را کشت، یکی را اسیر کرد و دیگری روبهروی ابهتشان زانو زد. این رسوایی چنان عظیم بود که حال که روم کمکم از یادها میرود داغ این رسوایی همچنان بر پیشانیاش هویداست:
لیبیانوس
سوار ساسانی به جز ایستایی روبروی رومیان، در چند مقطع در برابر گوکترکها و هفتالها هم جنگید و هر بار هم که شکستی خوردند در فاصلهی کمی بازطراحی شدند تا با قدرت بیشتری برگردند. بهرام چوبین هونهای سفید را تارومار کرد و سمباط بگراتونی فرماندهی ارمنی ارتش ایران با قوای ۲۳۰۰ نفریاش مجموعا ۳۰۰,۰۰۰ نیروهای اعزامی خاقانهای ترک را از میان برد.
سوارهنظام جوشنپوش ساسانی در پشت نقابهایشان بسیار رعبانگیزتر نیز مینمودند. نقابهایی که تنها دو منفذ کوچک بر چشم داشت و شکافی روی بینی که حتی نفسکشیدن در پشت آنان نیز بسیار سخت به نظر میرسید. بدین جهت تیر حریفان به هیچ سویی کارگر نبود مگر در این سوراخهای کوچک نقاب.
علاوه بر نگارههای گوناگونی که به دست ما رسیده، مدارک ادبیای نیز وجود دارد که توصیفکنندهی سواران باشد. نویسندگان عرب ساز و برگی را که جزو تجهیزات کامل سواران ساسانی بوده بر میشمارند که آن عبارت بوده است از: کلاهخود، مغفر، زره، جوشن، رانبند، خنجر، شمشیر، نیزه، سپر، گرز (که به کمربند بسته میشد)، تبرزین، کوپال، ترکشی حاوی دو کمان و چند زه، سی تیر و کمندی که از پشت به کلاه خود بسته میشد، البته از جنگ افزارهای ایشان برگستوان اسب را نیز یاد کردهاند.
پیشرفت وتکامل سواران ساسانی
جوشنپوشان با شهرتی که داشتند بیش از هزار سال بر فن نظامی دنیا سیطره کردند و در این راه بارها با نو آوریها و پیشرفتهایی که داشتند همچنان در میدان ماندند و بارها اصول جنگیشان را تغییر دادند. ایشان در طول سالیان بعد با گسترش حیرتآوری در سراسر اروپا و آسیا ظاهر شدند تا این که صدها سال بعد از رفتنشان سرانجام نیزهدارهای جوشنپوش مقلدشان در غالب مدافعان سلسلهی عباسی از سوارِ تیرانداز و متحرک مغولان در نبرد نهر بشیر شکست یخورد و سیطرهی طولانی استراتژی نظامی ایرانیان پایان یابد.
سوارانی که چنان در مقابل لژیونهای رومیان برتر بودند که عاقبت خود را به دستگاهِ نظامیِ دشمن قسمخورده نیز تحمیل کردند. یعنی روم آنقدر از سواران ساسانی آسان شکست خورد و دشوار پیروز شد که عاقبت تا سالها بعد از سقوط سلسلهی ساسانی مهمترین عنصر تهاجمی روم شرقی یا بیزانس، رستهای برگرفته از همین سواران به شمار میرفت. به نوعی حیات باقیماندههای تمدن روم باستان را تقلیدی وفادارانه از دشمن خونی قدیمیشان حراست میکرد.
با وجود این همه اعتبار و شهرت سواران، ایشان نیز چندین بار متحمل شکست شدند که هر بار با تغیراتی در ساز و برگ و سازماندهیِ ایشان درصدد رفع مشکل بر آمدند. این پویایی و تغییرات مداوم هم یکی از دلایل ماندگاری طولانی مدتشان بود، طوری که هرگز کهنهسربازان و فرماندهان ساسانی از پوشیدن عیوب راه نبرد کردنشان غافل نشدند و برابر هر دشمنی به نحوی سامان یافتند که ضعفهای احتمالیشان کمترموثر شود.
سوار سنگین اسلحهی دوران اشکانی بیشتر عاملی بازدارنده بود با تاثیراتی بیشتر روانی تا تاکتیکی که دشمن را در نقطهای جمع میکرد و طعمهای مناسب برای سواران تیرانداز میساخت. این رویه تا ظهور شاپور اول ساسانی که اهمیت سواران تیر انداز را کم کرد همچنان ادامه داشت ولی این روند تکاملی هیچگاه نایستاد تا این که در نهایت سوار نیزهدار با سوار تیرانداز ادغام شد و آخرین پیشرفت بزرگ سواران را در عصر ساسانی فراهم آورد.
خودِ ایجاد سوار ساسانی پیشرفت بزرگی بعد از سوار اشکانی به حساب میآمد ولی شاپور دوم در مدت زمان کوتاهی بعد از پیدایشش اولین تغییر گسترده را به وجود آورد.
شاپور تمام تلاش خود را کرد تا سوار ساسانی را آسیبناپذیرتر از همیشه کند. به روایت مورخینی چون آمیانوس مارسلینوس سوار ساسانی زمان وی هم خود و هم اسبش تماما پوشیده در زره بودند. البته شاپوردوم برای بالا بردن کیفیت سواران تنها قانع به کلاهخود و زره سینه و رانبند نشد بلکه برای زره اسب نیز از از بهترین انواع زره استفاده کرد. در زمان او برگستوان اسبان تنها محدود به قرار دادن صفحات فلزی بر پیشانی و سینهی اسب نماند بلکه از سر تا پای سوار و تا سمهای اسب زرهپوش شدند. آنها از جوشن به عنوان زره استفاده کردند و در زیر آن نیز انواع زره چندلایه و ورقه ورقه را هم پوشیدند.
این سوار نظام زبده به چنان مهارتی رسید که به گفتهی مارسلینوس “شمشیر بزرگش سر را از وسط دونیم میکرد“ و به گفته هلیودوروس:
همچنان به گفته ی هلیودوروس زرههایی که سوار فوقسنگینِ ساسانی استفاده میکرد چنان پیشرو بود که محافظی مطمئن در برابر تیرها و انواع سلاحهای پرتابی به حساب میآمد. در واقع زره ایشان به اندازهای پیشرفت یافت که احتمالا هیچ یک از تیرهای رومیان تهدیدی بر علیهاش شمرده نمیشدند. همزمان با این تغییرات طیف اسلحهها نیز افزایش یافت و به طور موثری استفاده از تبر، گرز و زوبین و حتی کمند (برای به زمینکشیدن سواران رقیب) معمول شد.
ممکن است که سواران ساسانی که در ابتدا از زینهای شاخدار و بعدها از زینهای شکافدار استفاده کرده و نهایتا در اواخر عصر ساسانی رکاب را نیز پذیرفته باشند. همچنین احتمال این که ساسانیان از بازپان استفاده میکردند هم وجود دارد. بازپان دستکش زرهی برای محافظت از دستها بود که نمونهی آن دراملش گیلان یافت شده.
گرچه این تغییرات در کنار نقاط قوتی که به سوار ساسانی داد، نقاط ضعفی نیز اضافه کرد که بعدها در مواجهه با سواران تیرانداز و پرتحرک هفتالی موجبِ چند شکست فراموشنشدنی برای ساسانیان شد تا سرانجام اصلاحات جدیدی در زمان خسروی اول ملقب به انوشیروان صورت بگیرد.
نخست به گزارش طبری هنگام توصیف اصلاحات انوشیروان میپردازیم که سلاحهای اسواران آن زمان را اینگونه برشمرده: جوشن اسب، برگستوان، زره کامل سوار و زره سینهپوش، رانبند، شمشیر، نیزه، گرز، کمربندی که محکم به کمر بسته میشد و تبر یا گرزی به آن میآویختند، دو کمان همراه با سی تیر (که در واقع سی عددی مقدس برای ایشان بود) و نهایتا کمندی که چون ریسمانی به کلاه خود بافته میشد. علاوه بر اینها سوار ساسانیِ این زمان برای محافظت از خود در برابر تیرهای به روز شده و پر زورتر هفتالها و حتی رومیان آن روزها، پذیرفته بود که از سپر گرد کوچکی که بر دست چپ بسته میشد نیز استفاده کند.
منبع: مجله سفید
0 پسند
15:33:25 1401/03/15
اسواران (مفرد: اسوار) نام یک نیروی اشرافی سوارکار است که ستون فقرات ارتش شاهنشاهی ساسانی را تشکیل میداد. در فارسی امروز (شهسوار) را معادل شوالیههای اروپایی میدانند. به لحاظ تاریخی نیز کاربرد واژهای نو صحیحتر است. فرمانده اسواران، اسواران سردار نام داشت.
شیوه نبرد و تجهیزات جنگی آسواران
آنها جوشن میپوشیدند و از کماندار تا سوار زرهپوش محدودهٔ این نیرو بود. تصور میشود که آنها از نظر شجاعت، تاکتیک و روحیه از برترینهایی بودهاند که ساسانیان میتوانستند ارائه دهند. در جنگ استاد مرد و مرد (شیوهٔ مردانهٔ مبارزه ایرانی) و سواری بر اسب یا فیل شهرت داشتند. لقبهای مثل هزار مرد (قدرت هزار مرد)، زیه اسوار (سوار برتر)، پهلوان میگرفتند.
آنها توانستند با قلمی از جنس پیکان سرنوشت ساسانیها را به فالی نیک تبدیل کنند. آنها طوری حرفهای کمانگیر بودند که میشد گفت خود مخترع این حرفه هستند. آنها برتر و بی نظیر بودند و این اعتراف دشمنانشان است.
0 پسند