دلیل شروع جنگ جهانی اول چی بود؟

دلیل شروع جنگ جهانی اول چی بود

دلیل شروع جنگ جهانی اول چه بود؟

 

چه اتفاق یا اتفاقاتی منجر به شروع جنگ جهانی اول شد؟

پاسخ شما به تاپیک

faramarz

14:02:05 1401/03/04

گزارش

وقوع جنگ جهانی اول در قرن بیستم را می‌توان یکی از مهم‌ترین حوادث تاریخ بشر به حساب آورد. جنگی هولناک برآمده از تجربه روشنگری، رنسانس و انسان‌گرایی که بیش از هر چیز جان آدمی را نشانه رفت. در مورد دلایل این جنگ از ابعاد گوناگون می‌توان به بحث و تحقیق نشست و این موضوع همچنان مورد توجه پژوهشگران تاریخ است. یکی از آثار قابل توجه در این حوزه که به تازگی از سوی انتشارات دهکده هوسم وارد بازار نشر شده است کتاب «تاریخ مخفی: علل پنهان جنگ جهانی اول» نوشته جری دوکرتی و جیم مک‌گرگور با ترجمه مصطفی آقایی است. به بهانه سالگرد جنگ جهانی اول گفت‌وگویی با مترجم این اثر داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:
 

 

در مورد جنگ جهانی تا به حال آثار متعددی نوشته شده که هر کدام به بخشی از این اتفاق هولناک پرداخته‌اند، این کتاب به چه رویکردی به سراغ این حادثه بزرگ تاریخی رفته است؟

 


این کتاب درباره‌ عللِ پنهان جنگ جهانی اول نوشته شده و بازه‌ زمانیِ 1891 تا 1914 را پوشش می‌دهد. تواریخِ معمولی، توسعه‌طلبیِ آلمان یا رقابت‌های امپریالیستی را علت شروع این جنگ می‌دانند. بدین ترتیب یا روایتِ حکومتِ بریتانیا را به‌عنوانِ تاریخِ معتبر ارائه می‌کنند و یا وقوعِ این جنگ را اجتناب‌ناپذیر می‌دانند و به عللِ «ساختاری» و انتزاعی نسبت می‌دهند. تفاوت رویکرد کتابِ تاریخ مخفی با اکثر آثار مربوط به جنگ جهانی اول در این است که شواهد آن به اسنادِ غیرمحرمانه و روایت رسمی محدود نیست. نویسندگان نشان می‌دهند که تحولاتِ تاریخیِ منتهی به جنگ تحت تاثیرِ دستور کار غیرعلنیِ اشرافِ بریتانیا و بانکدارانِ بین‌المللی شکل گرفت و در نهانخانه‌ها و انجمن‌های سری سازماندهی و برنامه‌ریزی شد. 

 

 

همانطور که اشاره کردید تاکید مهم این اثر در خدشه وارد کردن به روایت مسلطی است که نقش بریتانیا در وقوع این جنگ را کتمان می‌کند، کتاب چگونه به این ادعا می‌پردازد و دلایل شکل‌گیری این دروغ را چه می‌داند؟
 

 

این کتاب در بخش نتیجه‌گیری نشان می‌دهد که برای شکل دادن به روایت مسلط جنگ جهانی اول اسناد و شواهدی که تقصیرِ بریتانیا را نشان می‌دادند به‌طور سیستماتیک از سراسر اروپا جمع‌آوری و حذف شدند. علاوه بر این، نفوذ دیرپای نخبگان پنهان در دانشگاه آکسفورد باعث شد انبوهی از زندگی‌نامه‌ها و منابعِ ادبی و تاریخی، که به‌واقع آثار سفارشی هستند اما به‌طور گسترده معتبر قلمداد می‌شوند، از روایتِ بیگناهی بریتانیا پشتیبانی کنند.

 

تصمیماتی که جنگ جهانی اول را به بار آوردند دهه‌ها قبل از ترور سارایوو و در انگلستان گرفته شدند. لردها، سیاستمدارانِ ارشد و خانواده‌ سلطنتیِ بریتانیا طی قرن نوزدهم به‌طور فزاینده به کارتلِ بانکی روتشیلد و شرکا وابسته و نزدیک شدند. در دهه‌ 1890 در محافلِ اشراف و بانکدارانِ بریتانیا یک سازمانِ سری که بعدها «میزِ گرد» نام گرفت فعال شد و ایدئولوژیِ برتری نژادیِ آنگلوساکسون‌ها و توسعه‌طلبیِ جهانی را سرلوحه‌ کارِ خود قرار داد. در آغازِ قرن بیستم، نفوذِ این انجمن در حکومت، رسانه‌ها و ارتشِ بریتانیا فاجعه‌ جنگِ دوم بوئر را به بار آورد که یکی از مرگبارترین جنگ‌های تاریخِ امپراتوری بود و طی آن ده‌ها هزار زن و کودک در اردوگاه‌های مرگِ بریتانیا تلف شدند. مهم‌ترین ثمره‌ جنگ بوئر این بود که ذخایرِ طلای خطه‌ ترانسفال را در اختیار اربابانِ تشکیلات استعماری بریتانیا قرار داد.
 


در سال‌های بعد، فارغ از اینکه چه حزبی قدرت را در اختیار داشت، نخبگان پنهان با کنترلِ وزارتِ خارجه دستور کار خاصی را پیش بردند که هدف از آن تشدید نظامی‌سالاری، منزوی کردن آلمان و تضمین سلطه‌جهانی امپراتوری بریتانیا بود. بنابراین در فاصله‌ جنگ دوم بوئر و جنگ جهانی اول بریتانیا به انزوای شکوهمندش پایان داد و به‌سوی ژاپن، فرانسه و سرانجام روسیه دستِ دوستی دراز کرد. فراسوی تظاهراتِ صلح‌جویانه‌ حکومت بریتانیا، این حرکات با هدف ایجادِ زمینه برای رویارویی نظامی همزمان روسیه و فرانسه با آلمان صورت گرفت. بخش مهمی از «موافقت‌نامه‌ قلبیِ» بریتانیا و فرانسه (1904) از چشم مردم و پارلمان پنهان شد، و ارتش بریتانیا از سال 1906 مخفیانه در تدارک طرح‌های نظامی مشترک با فرانسه و بلژیک برای مقابله با آلمان در اروپای مرکزی بود‌. اما مضمون این کتاب فقط دفاع از یک ملت اروپایی و متهم ساختن ملتی دیگر نیست.

 

 

آیا این ادعا برای نخستین‌بار در این کتاب مطرح شده و اگر بله چرا تا به حال به آن پرداخته نشده است؟
 

 

مخالفت با روایت حکومت بریتانیا و مورخان آکسفورد از جنگ جهانی اول چیز جدیدی نیست. در بخش نتیجه‌گیریِ تاریخ مخفی در این باره بحث شده است. قیصر ویلهلم در یادداشت‌هایی که در تبعید نوشت قویا از بیگناهی آلمان دفاع کرد. در صد سال گذشته در هر نسل مورخانی بوده‌اند که اسنادی در رد روایت محبوب بریتانیا و مورخان آکسفورد ارائه کرده‌اند. از جمله می‌توان به مورخانی چون سیدنی فی، هری المر بارنز و کرول کویگلی اشاره کرد که از دهه‌های اول پس از جنگ به ارائه‌ شواهد و مستنداتی در رد روایتِ آکسفور پرداختند. کتاب تاریخ مخفی درون سنتی نوشته شده که از آثار کویگلی متاثر است. اما تاریخ را فاتحان می‌نویسند، و حمایتِ همان کانون ثروت و قدرت که جنگ را رقم زد، در آن پیروز شد و همچنان بر تشکیلات سیاسی بریتانیا و ایالات متحده حکمفرماست باعث می‌شود روایتِ آکسفورد در هر نسل از حمایت رسانه‌های حکومتی و اشرافیت دانشگاهی برخوردار باشد و تکثیر شود. بنابراین گرچه با گذشت هر دهه بر انبوه شواهدی که حقیقت جنگ و دروغ‌های روایتِ آکسفورد را عیان می‌کند افزوده می‌شود، ارائه‌ این حقیقت در مقیاسِ انبوه هرگز کار آسانی نیست و همواره با برچسب «نظریه‌ توطئه»، سانسور یا اشکالِ دیگرِ خصومت تشکیلات سیاسی مستقر بریتانیا و آمریکا مورد استقبال قرار می‌گیرد.

 

واکنش‌ها به این کتاب به ویژه در سطح بین‌المللی به چه شکل بوده است؟
 

این کتاب بعد از انتشار با استقبال علاقه‌مندان و پژوهشگران مستقل مواجه شد و تا کنون به چند زبان از جمله آلمانی ترجمه شده است. اما متاسفانه، به‌رغمِ ارائه‌ مواد ارزشمند و مستند، در دانشگاه‌ها عمدتا مورد بی‌اعتنایی قرار گرفته است. این بی‌اعتنایی گواهِ قدرت روایت آکسفورد است، قدرتی که اکثر مورخانِ دانشگاهی را وادار می‌کند تا چنین آثاری را پیش از دیدن مستنداتِ ارائه‌شده در آن‌ها نامعتبر تلقی کنند. این واقعیت بسیار نگران‌کننده است زیرا کسانی که از تاریخ چیزی نمی‌آموزند آن را تکرار می‌کنند. تحولات تاریخی جهان ما از جمله افزایش تنش‌ها میان آمریکا و چین یا روسیه و اوکراین نشان می‌دهند که وقوع جنگی غافلگیرکننده میان قدرت‌های بزرگ ناممکن نیست. اگر بازنگری در روایت رسمی جنگ بزرگی که در ابتدای قرن بیستم جهان را شگفت‌زده کرد و دگرگون ساخت در سطح فرهنگ رسمی و ادبیات دانشگاهی جدی گرفته نشود، بار دیگر نقشه‌های جنگ‌افروزان و دسیسه‌سازان جهان با کمترین دشواری و مقاومت پیش می‌رود.

 

منبع: ایبنا

بپسند

0 پسند

hejazi

13:56:23 1401/03/04

گزارش

جنگ جهانی اول بین متحدان امپراتوری آلمان (اتریش، مجارستان، عثمانی و بلغارستان) و نیروهای متفق (جمهوری سوم فرانسه، بریتانیا، روسیه (تا نوامبر ۱۹۱۷)، صربستان، ایتالیا، ایالات متحده آمریکا (از اوت ۱۹۱۷)، ژاپن و رومانی) درگرفت.

 

در پی ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند، ولیعهد امپراتوری اتریش-مجارستان در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ توسط ملی‌گرای صرب، گاوریلو پرنسیپ در سارایوو، اتریش-مجارستان جهت انجام چندین خواسته به صربستان ضرب‌العجل داد و به دنبال برآورده نشدن آن، این کشور را مورد حمله قرار داد. امپراتوری روسیه به عنوان متحد سنتی صربستان، دست به بسیج نیروهای خود زد که موجب نگرانی امپراتوری آلمان، متحد اتریش-مجارستان شد.

 

آلمان برای جلوگیری از یک جنگ دوطرفه به متحد روسیه یعنی فرانسه حمله کرد. برای سرعت بخشیدن به روند حمله به خاک فرانسه، ارتش آلمان برای دور زدن خط دفاعی این کشور، طرح اشلیفن را اجرا کرد که به موجب آن نیروهای آلمانی از خاک بلژیک برای حمله به فرانسه عبور می‌کردند. تجاوز آلمان به خاک بلژیک باعث شد امپراتوری بریتانیا نیز به عنوان ضامن استقلال این کشور، به آلمان اعلان جنگ دهد. با ورود تدریجی متحدان دو طرف، مدت‌ها هیچ‌یک از دو سو نتوانستند به پیروزی مهمی دست یابند و جنگ چهار سال به درازا انجامید و نزدیک به ۱۰ میلیون نفر کشته برجای گذاشت.

 

سرانجام با پیروزی متفقین و پایان جنگ در سال ۱۹۱۹ میلادی و با برگزاری کنفرانس صلح پاریس، معاهده‌های جداگانه‌ای امضا شد که تاوان بسیار سنگینی بر شکست‌خوردگان جنگ تحمیل کرد. جنگ جهانی اول از برجسته‌ترین رخدادهای تاریخ بشر بوده و به گونه مستقیم و غیرمستقیم نقش بزرگی در تعیین تاریخ سده بیستم داشت. این جنگ پایان چندین نظام پادشاهی در اروپا را رقم زد و مایه نابودی چهار دودمان پادشاهی هابسبورگ در اتریش، هوهن‌تسولرن در آلمان، آل عثمان در امپراتوری عثمانی و رومانوف در روسیه شد.

بیشتر تاریخ‌نگاران باور دارند که شکست دیپلماسی پس از جنگ و تحمیل غرامت‌ها و مجازات‌های تحقیرآمیز بر اساس پیمان‌هایی چون پیمان ورسای بر آلمان و دیگر دول شکست‌خورده، مایه پرورش جنبش‌هایی چون نازیسم و زمینه‌ساز آغاز جنگ جهانی دوم شد. هم‌چنین نادیده گرفتن ایتالیا و ژاپن از سوی قدرت‌های بزرگ‌تر در تقسیم غرامت‌ها، از دلایل رشد فاشیسم در ایتالیا و حمله ژاپن به منچوری دانسته می‌شود. این جنگ همچنین زمینه را برای انقلاب روسیه مهیا کرد؛ امری که بر آینده جهان تأثیر گذاشت و به انقلاب‌های سوسیالیستی دامن زد و از سویی زمینه‌ساز تبدیل شوروی به ابرقدرتی جهانی شد که آغاز جنگ سرد با ایالات متحده را در پی داشت.

 

در غرب آسیا با انحلال امپراتوری عثمانی، کشور نوینی به نام ترکیه پایه‌گذاری و قیمومیت موقت مناطق عرب‌نشین تحت حکومت عثمانی تا زمان استقلال آن‌ها به بریتانیا و فرانسه سپرده شد. با فروپاشی امپراتوری اتریش-مجارستان، در اروپای مرکزی کشورهای چکسلواکی و یوگسلاوی پدید آمدند و لهستان با پیوند بخش‌هایی از خاک سه امپراتوری آلمان، روسیه و اتریش-مجارستان، استقلال خود را پس از دو سده بازیافت.

 

تا مدت‌ها هیچ‌یک از دو سو نتوانستند به پیروزی مهمی دست یابند و جنگ چهار سال به درازا انجامید و تا پیروزی متفقین نزدیک به ۱۰ میلیون تن کشته شدند. پس از پایان این جنگ در سال ۱۹۱۹ و در کنفرانس صلح پاریس، معاهده‌های جداگانه‌ای امضا شد و تاوان‌های بسیار سنگینی بر شکست‌خوردگان جنگ تحمیل داشت.

 

 

منبع: ایمنا

بپسند

0 پسند

noor

13:54:26 1401/03/04

گزارش

بهانه‌ آغاز جنگ‌ جهانی‌ اول‌، قتل‌ فرانتس‌ فردیناند (ولیعهد اتریش‌) و همسرش‌ (در ۲۸ ژوئن‌ ۱۹۱۴) به‌ دست‌ یک‌ جوان‌ صرب‌ بوسنیایی‌ در سارایوو، پایتخت‌ بوسنی‌، بود، اما رقابت‌ و نارضایتی‌ کشورهای‌ قدرتمند اروپایی‌ و تعارض‌ جدّی‌ منافع‌ آنان‌ در سراسر جهان‌ زمینه‌ساز آن‌ بود.

 

در این‌ جنگ‌، کشورها در دو دسته‌ متفقین‌ (نیروهای‌ متفق‌) و دولت‌های‌ مرکزی‌ در برابر هم‌ صف‌آرایی‌ کردند.
متفقین‌ عبارت‌ بودند از انگلستان‌، ایتالیا، بلژیک‌، پرتغال‌، روسیه‌ که‌ بر اثر انقلاب‌ اکتبر ۱۹۱۷ از جنگ‌ خارج‌ شد، ایالات‌ متحده‌ امریکا که‌ در ۵ آوریل‌ ۱۹۱۷/ ۱۲ جمادی الاخره‌ ۱۳۳۵ عملاً وارد جنگ‌ شد، رومانی‌، ژاپن‌، صربستان‌، فرانسه‌، مونته ‌نگرو و یونان‌.


دولت‌های‌ مرکزی‌ نیز مشتمل‌ بودند بر آلمان‌، اتریش‌ ـ مجارستان‌، حکومت‌ عثمانی‌ و بلغارستان‌.


به رغم‌ اعلام‌ بی‌طرفی‌ ایران‌، بخش‌هایی‌ از این‌ کشور اشغال‌ شد و پیامدهای‌ جنگی‌ ناخواسته‌ بر آن‌ تحمیل‌ گردید.

 

نقطه‌ آغاز جنگ‌، اعلام‌ جنگ‌ اتریش‌ ـ مجارستان‌ به‌ صربستان‌ در ۲۸ ژوئیه‌ بود، هر چند این‌ کشور در ششم‌ اوت‌ با روسیه‌ رسماً وارد جنگ‌ شد.


آلمان‌، که‌ منافع‌ خود را از هر جهت‌ در خطر می‌دید، در ۴ اوت‌ ۱۹۱۴/ دوازدهم‌ ماه‌ رمضان‌ ۱۳۳۲، به‌ بلژیک‌ حمله‌ برد و پس‌ از تصرف‌ بروکسل‌، به‌ سمت‌ مرزهای‌ فرانسه‌ پیش‌ رفت‌ و به‌ جنگی‌ چهار ساله‌ با پیامدهایی‌ بسیار گسترده‌ دامن‌ زد.


جنگ‌ پس‌ از چهار سال‌ و با شکست‌ نیروی‌ دولت‌های‌ مرکزی‌ و با انعقاد اجلاس‌ صلح‌ پاریس‌ با شرکت‌ نمایندگان‌ ۳۲ کشور (آغاز: ۱۸ ژانویه‌ ۱۹۱۹/ ۱۵ ربیع الاخر ۱۳۳۷) و پیمان‌ ورسای‌، در ۲۸ ژوئن‌ ۱۹۱۹/ ۲۹ رمضان‌ ۱۳۳۷ به ظاهر پایان‌ یافت‌، اما این‌ مذاکرات‌ و معاهده‌ها نه‌ تنها به‌ مشکلات‌ میان‌ کشورهای‌ قدرتمند جهان‌ پایان‌ نداد، بلکه‌ زمینه‌ را برای‌ وقوع‌ جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ فراهم‌ ساخت‌.


ایران‌، هیئتی‌ را به‌ ریاست‌ علی‌قلی‌ انصاری‌ (مشاور الممالک‌)، وزیر امور خارجه‌ وقت‌، برای‌ شرکت‌ در اجلاس‌ صلح‌ ورسای‌ و احقاق‌ حقوق‌ از دست‌ رفته‌ ملت‌ ایران‌، اعزام‌ داشت‌، اما انگلیسی‌ها مانع‌ از شرکت‌ نمایندگان‌ ایران‌ در اجلاس‌ شدند.

 

منبع: ویکی فقه

بپسند

0 پسند